برگه:Azari-zabane-bastan.pdf/۵۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
آذری یا زبان باستان آذربایجان / احمد کسروی
۵۴
 

، قارنجه بیگ – مورچه بیگ ، قورخمس خان – نترسد (ناترس) خان ، شیخ اغلی – پسر شیخ ، حلواچی اغلی – پسر حلواچی.

باید چندسخنی هم درباره نام «ایر» نویسم: باید دانست آن مردمی که گفته میشود از سرزمینهای یخبندان شمال به پشته ایران آمده اند و اروپاییان ایشان را «آر» یا «آری» خوانده اند، ولی چون در اوستا نام ایشان آئیر (AER) بوده سپس این کلمه «ایر» (با یاء مجهول – ER) گردیده و همان نام است که ما در نوشته های خود آورده و میگوییم: «مردم ایر» یا «ایران»، و باز همین نام است که سپس نام کشور گردیده و اکنون آنرا ایران (با یاء معلوم) میخوانند. باید خوانندگان آن سخنان را که میخوانند هشدارند که کدام معنی خواسته میشود.

یادآوری

چون دوبیتی بانوی باغبان را یاد کرده‌ایم بدینسان:

  دیره کین سر بسودای ته گیجی دیره کین چشم خونین اسره ریجی  
  دیره سر باستانه اچ ته دارم خودنواجی کوووربختی چو گیجی  

و گفته ایم که معنی کلمه «دیره» روشن نیست. آقای محمد ملک نژاد یادآوری میکند که «دیره» سبک شده کلمه «دیر است» یا «دیریست» میباشد که ما در فارسی بکار میبریم، چنانکه میگوییم: «دیریست که من شما را دوست دارم« و «دیره» بهمین معنی در نیمزبان دماوندی نیز بکار میرود.

این یادآوریست که او میکند و چون ما آن را از هر باره پذیرفتنی میبینیم در اینجا مینگاریم.