برگه:ChaharMaqaleh.pdf/۱۲۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۹۲
در علم طب و هدایت طبیب

بدیر زائل شدن و ابو الحسن بن یحیی اندر کتاب معالجت بقراطی که اندر طب کس چنان کتابی نکرده‌است برشمرد از ایمه و حکما و فضلا و فلاسفه که چند از ایشان بدان علت معلول گشته‌اند اما حکایت کرد مرا استاد من الشیخ الأمام ابو جعفر بن محمد ابی سعد المعروف بصرخ (؟) از الشیخ الأمام محمد بن عقیل القزوینی از امیر فخر الدوله باکالنجار البویی که یکی را از اعزهٔ آل بویه مالیخولیا پدید آمد و او را درین علت چنان صورت بست که او گاوی شده‌است همه روز بانگ همی کرد و این و آنرا همی گفت که مرا بکشید که از گوشت من هریسه نیکو آید تا کار بدرجهٔ بکشید که نیز هیچ نخورد و روزها برآمد و نهار کرد و اطبا در معالجت او عاجز آمدند و خواجه ابو علی اندرین حالت وزیر بود و شاهنشاه علاء الدوله محمد بن دشمنزیار بر وی اقبالی داشت و جملهٔ ملک در دست او نهاده بود و کلی شغل برأی و تدبیر او بازگذاشته و الحق بعد اسکندره که ارسطاطالیس وزیر او بود هیچ پادشاه چون ابو علی وزیر نداشته بود و درین حال که خواجه ابو علی وزیر بود هر روز پیش از صبحدم برخاستی و از کتاب شفا دو کاغذ تصنیف کردی چون صبح صادق بدمیدی شاگردان را بار دادی چون کیا رئیس بهمنیار و ابو منصور بن زیلة و عبد الواحد جوزجانی و سلیمان دمشقی و من که باکالنجارم تا بوقت اسفار سبقها بخواندیمی و در پی او نماز کردیمی و تا بیرون آمدمانی هزار سوار از مشاهیر و معارف و ارباب حوائج و اصحاب عرائض بر در سرای او گرد آمده بودی و خواجه برنشستی و آن جماعت در خدمت او برفتندی چون بدیوان رسیدی سوار دو هزار شده بودی پس بدیوان تا نماز پیشین بماندی و چون بازگشتی بخوان آمدی جماعتی با او نان بخوردندی پس