برگه:ChaharMaqaleh.pdf/۲۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
کج
مقدمهٔ مصحح

نه اشخاص آن چیزی دیگر از آن باقی نمی‌ماند خلیل بن احمد نحوی گوید «اذا نسخ الکتاب ثلث نسخ و لم یعارض تحول بالفارسیة» یعنی اگر کتاب سه دوره استنساخ شود و مقابله نشود مبدل بکتاب فارسی می‌گردد یعنی غیر مقروء و نامفهوم می‌شود مانند زبان فارسی نسبت بزبان عرب، از اینجا حال کتب قدیمهٔ ما را که چندین قرن از زمان تألیف آن گذشته با ملاحظهٔ حال نساخ ایرانی در جهل و قلت معرفت و با ملاحظهٔ اینکه مقابله با اصل و سماع بر اساتید و اجازه در روایت کتاب و نحو ذلک از شروط لازمه برای نسخ و نقل کتاب که در میان عرب مرسوم بوده در ایران ابداً معمول نبوده‌است می‌توان قیاس نمود، غالب کتب ادب و تاریخ و دواوین شعراء بزرگوار ما که همه گنجهای شایگان پر از در و مرجان و افتخار ملی ایران و ضامن بقای زبان وطنی ماست بدرجهٔ از فساد و تحریف رسیده که اگر فی‌الواقع اکنون آنها را بمصنفین اصلی آن نشان دهند آنها را باز نشناسند ملاحظه کنید مثلاً رباعیات عمر خیام را هیچ‌کس تواند ادعا کند که در تمام عمر خود دو نسخه از رباعیات خیام بیک نهج و بیک مقدار دیده است و کدام رباعی است که به‌طور قطع و یقین توان گفت از خود خیام است و همچنین است حال شاهنامهٔ فردوسی و خمسهٔ نظامی و مثنوی مولوی و غیرها و غیرها در صورتیکه اشعار امرؤ القیس کندی و نابغهٔ ذبیانی مثلاً که در هزار و چهارصد سال قبل گفته شده الی یومنا هذا بعینها کلمة بکلمة بل حرفا بحرف با تمام حرکات و سکنات محفوظ و مضبوط است این است حال آنها که ما ایشان را شیر شترخوار و سوسمارخوار می‌خوانیم در حفظ آثار قدماء خود و آن است حال ما، باری از مطلب دور افتادیم این ضعیف متن کتاب را از روی چهار نسخهٔ که شرح