برگه:ChaharMaqaleh.pdf/۷۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۴
چهار مقاله، مقالهٔ دوم

  سبزها با بانگ چنگ مطربان چرب دست خیمها با بانگ نوش ساقیان می گسار  
  عاشقان بوس و کنار و نیکوان ناز و عتاب مطربان رود و سرود و خفتگان خواب و خمار  
  بر در پرده سرای خسرو پیروز بخت از پی داغ آتشی افروخته خورشیدوار  
  برکشیده آتشی چون مِطرَد دیبای زرد گرم چون طبع جوان و زرد چون زر عیار  
  داغها چون شاخهای بسد یاقوت رنگ هر یکی چون نار دانه گشته اندر زیر نار  
  ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف مرکبان داغ ناکرده قطار اندر قطار  
  خسرو فرخ سیر بر بارهٔ دریا گذر با کمند اندر میان دشت چون اسفندیار  
  همچو زلف نیکوان مرو گیسو تاب خورد همچو عهد دوستان سال خورده استوار  
  میر عادل بو المظفر شاه با پیوستگان شادمان و شادخوار و کامران و کامگار  
  هر کرا اندر کمند شست بازی در فکند گشت نامش بر سرین و شانه و رویش نگار  
  هرچه زین سو داغ کرد از سوی دیگر هدیه داد شاعران را با لگام و زائران را با فسار  

چون خواجه عمید اسعد این قصیده بشنید حیران فرو ماند که هرگز مثل آن بگوش او فرو نشده بود جملهٔ کارها فروگذاشت و فرخی را برنشاند و روی بامیر نهاد و آفتاب زرد