برگه:ChaharMaqaleh.pdf/۸۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۵۱
در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

بقلعهٔ نای فرستادند از قلعهٔ نای دو بیتی بسلطان فرستاد

(مسعود سعد سلمان فرماید)

  در بند تو ای شاه ملکشه باید تا بند تو پای تاجداری ساید  
  آنکس که ز پشت سعد سلمان آید گر زهر شود ملک ترا نگزاید  

این دو بیتی علی خاص بر سلطان برد برو هیچ اثری نکرد و ارباب خرد و اصحاب انصاف دانند که حبسیات مسعود در علو بچه درجه است و در فصاحت بچه پایه بود وقت باشد که من از اشعار او همی خوانم موی بر اندام من بر پای خیزد و جای آن بود که آب از چشم من برود جملهٔ این اشعار بر آن پادشاه خواندند و او بشنید که بر هیچ موضع او گرم نشد و از دنیا برفت و آن آزادمرد را در زندان بگذاشت و مدت حبس او بسبب قربت سیف الدوله دوازده سال بود [و]در روزگار سلطان مسعود ابراهیم بسبب قربت او ابو نصر پارسی را هشت سال بود و چندان قصائد غرر و نفائس درر که از طبع وقاد او زاده البته هیچ مسموع نیفتاد بعد از هشت سال ثقة الملک طاهر علی مشکان او را بیرون آورد و جمله آن آزادمرد در دولت ایشان همه عمر در حبس بسر برد و این بدنامی در آن خاندان بزرگ بماند و من بنده اینجا متوقفم که این حال را بر چه حمل کنم بر ثبات رأی یا بر غفلت طبع یا بر قساوت قلب یا بر بددلی در جمله ستوده نیست و ندیدم هیچ خردمند که آن دولت را برین حزم و احتیاط محمدت کرد، و از سلطان عالم غیاث الدنیا و الدین محمد بن ملکشاه بدر همدان در واقعهٔ امیر شهاب الدین قتلمش الب غازی که داماد او بود بخواهر طیب‌الله تربتهما و رفع فی الجنان رتبتهما شنیدم که خصم در حبس داشتن نشان بددلی است زیرا که از دو حال بیرون نیست یا مصلح است یا