س ۱۱، ب: تا بجای، ق: با بجائی (بجای: یا بجای)، ط «یا بجای نیک از طالع» را ندارد، -س ۱۲، آ ب ط: نزدیک آید، -س ۶ بآخر، ق: قریب بود (بجای قربتی بود)، -س ۳ بآخر، آ ب ط: آن شخص (بجای آن امام)، -س ۳-۲ بآخر، آ ب ط:
و از علوم دیگرش (بجای و از دیگر علمش)، -س آخر، ق:
نویشتهام (بجای نبشتم)،
ص ۵۶ س ۵، آ: در بروج ثابت، ب: و در بروج ثابت، ط و بروج ثابت، (بجای و در بروج ثابت کرد)، -س ۹، آ: دو پاقتابه کنم، ب: دو بافتابه کنم، ق: دو پای تا بکنم، ط: دو پاره را فتات کنم، و متن تصحیح قیاسی است، -س ۱۶، آ ب ط: بسیار مرکب (بجای مرکبهای بسیار)، -س آخر، «تا در علم نجوم رسید بدان درجه که رسید»، ق بجای این دارد: تا در نجوم بدان درجه رسید که امروز نام او معروف و مشهور است،
ص ۵۷ س ۲، آ ب ط: بمحروسۀ(بجای بشهر)، -س ۵، آ ب ط:
و چون حکم کرده باشی (بجای و اختیار آن)، -س ۵-۶، «و این هر چهار در راه گذر داشت»، آ ب ط این جمله را بلافاصله بعد از «حکم کن» دارد، -س ۸، ق قبل از «حکم کردی» میافزاید: حکم تراست، -ایضا، آ ب ط: بکنند (بجای کننده و)، -س ۹، آ ب ط: مشرق بود (بجای مشرق است)، - س ۱۱، ق: بیرون کند (بجای کنند)، -س ۱۳، «مگر با بام میانگین دامی بسته بود»، متن مطابق ق است و سایر نسخ مضطرب و مغلوط است، آ: مکر با شام میانگین را دامی بسته بودند، ب:
مکر تا سام سامکش را دامی بسته بودند، ط: مگر راه مکس را دامی بسته بودند، و این اخیر از تصرفات فاسد خود مصحح است، - س ۱۶، «گفت دلیل کو غلام را آواز داد» این جمله را فقط در
کلیات چهار مقاله جلد ۱