شما خودتان مسبوقید که تمام اروپاییها هم درین مواقع همین کار را میکنند یعنی اسب را در صورتیکه اسباب مخاطرهٔ صاحبش بشود میکشند، دیگر شما میفرمایید حضرت والا حرصش درآمد، شما الحمد لله میدانید که آدم وقتی حرصش در بیاید دیگر دنیا پیش چشمش تیره و تار میشود خاصه وقتی که از رجال بزرگ مملکت باشد که دیگر آن وقت قلم مرفوع است برای اینکه رجال بزرگ وقتی حرصشان درآمد حق دارند همه کار بکنند. همانطور که اولیای دولت حرصشان درآمد و بدون محاکمه قاتل بصیر خلوت را کشتند، همانطوریکه که حبیب الله افشار حرصش درآمد و چند روز قبل بامر یکی از اولیا، سیف الله خان برادر اسدالله خان سرتیپ قزاقخانه را گلوله پیچ کرد، همانطور که نظام السلطنه حرصش در آمد و با آنکه پشت قرآن را مهر کرده بود جعفر آقای شکاک را تکه تکه کرد، همانطور که آن دو نفر حرصشان در آمد و دو ماه قبل یکنفر ارمنی را پشت یخچال حسن آباد قطعه قطعه کردند، همانطور که آدمهای عمیدالسلطنهٔ طالش حرصشان در آمد و آنهایی را که در «کرگانه رود» طرفدار مجلس بودند سر بریدند، همانطور که عثمانیها بخواهش سفیر کبیرهای ما حرصشان در آمد چهارماه قبل زوار کربلا را شهید کردند و امروز هم اهالی بی کس و بی معین ارومیه را بباد گلولهٔ توپ گرفتهاند.
همانطور که پسر رحیم خان چلبیانلو حرصش در آمد و دویست و پنجاه و دو نفر زن و بچه و پیرمرد را در نواحی آذربایجان شقه کرد، همانطور که میرغضبها حرصشان در آمد و درختهای فندق «پارک» تبریز را با خون میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و حاج میرزا حسنخان خبیرالملک آبیاری کردند، همانطور که یکنفر حکیم حرصش در آمد و وزیر دربار را در رشت توی