گفتار چهارم :
زورگوییهایی که ملایان میکنند
از شیعیگری چندانکه می شایست سخن راندیم ،و اکنون میخواهیم از ملایان و زورگوییهای آنان سخن رانیم. شیعیگری که خود دستگاهی بوده ملایان به روی آن دستگاهی چیده اند.
شیعیگری با آن پیچهایی که خورده و آن رنگهایی که گرفته به این نتیجه رسیده که سررشته داری یا فرمانروایی در این زمان از آ ِن امام ناپیداست .ملایان آنرا گرفته میگویند :ما جانشینان آن امامیم و فرمانروایی امروز از آن ماست.
با همین عنوان مردم را زیردست خود می پندارند و از ایشان زکات و مال امام میگیرند .از آنسوی دولت را «جائر» و «غاصب» شناخته به مردم چنین می آموزند که تا توانند مالیات نپردازند و فرزندان خود را به سربازی نفرستند ،اگر پول دولت به دستشان افتاد «با اجازه از علما» بدزدند.
اکنون که ایران مشروطه[۱] پذیرفته و از روی قانونها زندگی میکند ،ملایان با این نیز دشمنی مینمایند و مردم را به بدخواهی و کارشکنی وا میدارند.
این یک دعوی بسیار بزرگیست که ملایان میکنند و زیان آن نیز بسیار بزرگست. خود شیعیگری با زیانهایش یکسو ،و این دعوی ملایان با زیانهایش یکسوست.
سررشته داری (حکومت) رگ سهندهٔ[۲] زندگانی توده ایست .از اینرو از دویست سال باز که در میان توده های اروپا و آمریکا تکانی پیدا شده ،گفتگوها در این زمینه رفته و شورشها پدید آمده و خونها ریخته شده .بیشُوند[۳] نمیگویم :دعوی ملایان بسیار بزرگست.
از آنسو نتیجه این دعوی دو دلی مردم و سرگردانی ایشانست .زیرا ملایان که سررشته داری را از آن خود میشمارند آنرا بدست نمیگیرند (و خود نتوانند گرفت[۴])، پس ناچاریست که سررشته داری دیگری باشد و مردم نیز به آن خوشبین نباشند .دولتی باشد که مردم آنرا «ستمکار» (جائر) شناسند و از بدخواهی و کار شکنی باز نایستند .به گفته یکی از یاران» :از درون به چیزهایی باور دارند که نتوانند بکار بست ،و در بیرون بکارهایی برخیزند که باور ندارند».
- ↑ برای دانستن معنی درست مشروطه ،کتاب «مشروطه؛ بهترین شکل حکومت و آخرین نتیجه اندیشه نژاد آدمیست» نوشته شادروان کسروی، گردآورنده شادروان «محمدعلی پایدار» دیده شود.
- ↑ سهنده = برانگیزاننده احساسات ،محرک احساسات سهانیدن = برانگیختن احساسات ،متأثر گردانیدن (ویراینده)
- ↑ بیشوند = بی دلیل (ویراینده)
- ↑ پروا شود که این کتاب در سال ۱۳۲۳نوشته شده و اینکه چرا ملایان در سال ۱۳۵۷پس از ۱۳۰۰سال به یاد «حکومت» افتاده اند به گفتار دراز و جدایی نیازمند است که پیش از هر دلیلی میباید «خواست سیاست جهانی» را بدیده گرفت. (ویراینده)