پس از همه اینها چون نکولا نیز برافتاد این بار به خاموشی و کناره گیری گراییدند و کم کم با مشروطه به آشتی و دوستی پرداخته از مشروطه به سودجویی برخاستند .فرزندان خود را به دبستانها فرستادند ،در اداره ها کار برای بستگان خود گرفتند ،از هر راهی توانستند از سودجویی باز نایستادند .یکدسته «متجدد» گردیده مشروطه را با شیعیگری سازش دادند» :امامان همیشه با ظلام و مستبدین در جنگ بوده اند .مگر امام حسین در راه عدالت کشته نشده؟! .«...از اینگونه سخنان فراوان به میان آوردند و بازار خود را گرم گردانیدند .بسیاری از آنان خودشان را به ادارات انداخته یا دفتر اسناد رسمی گرفته از دولت کار پذیرفتند.
لیکن در همانحال دشمنی خود را با مشروطه فراموش نکردند .آن دعوی را که درباره فرمانروایی میداشتند رها نکردند .باز دولت را «جائر» خوانده مالیات دادن و به سربازی رفتن را حرام ستودند ،باز نوید بهشت دادند ،باز حور و غلمان فروختند .از هر راه که توانستند مردم را به دلسردی از مشروطه وا داشتند .هر گامی که در راه پیشرفت برداشته شد از هایهوی باز نایستادند .از بیشرمی و خیره رویی ،یکسو از اداره های قانونی بهره جستند و یکسو از حاجیان و مشهدیان زکات و مال امام و «رد مظالم» گرفتند.
به گفته عامیان» :هم از توبره خوردند و هم از آخور»
اکنون که در تهران تکانی برپاست و برای مجلس چهاردهم نمایندگانی برگزیده میشود ،چند تن از ملایان میکوشند که پسران یا برادران خود را برگزینانند و با صد بیشرمی «بیانیه» ها به چاپ میرسانند و مردم را به گرفتن «تعرفه» و دادن «رأی» وا میدارند .در همانحالی که این کار را میکنند در پشت سر چنین میگویند» :حالا که این لامذهبها کار خود را پیش برده اند باید علما را انتخاب کرد که تا بتوانند از بدعتها جلوگیری کنند».
از این ملایان داستانهایی هست که اگر نوشته شود کتابی گردد .رفتار اینان دلیل بُرنده ایست که گروهی بیدینند و جز در پی خوشگذرانیهای خود نمی باشند و این پیشه را بهترین راه برای آن میشناسند .راستی هم آنست که پیش از زمان مشروطه در میان ملایان نیکان و بدان هر دو میبودند.
ولی چون مشروطه برخاست و ناسازگاری ملایی با آن دستگاه روشن گردید ،کسانی که بهره از پاکدلی و نیکخواهی میداشتند خود را به کنار کشیدند و نماندند در ملایی مگر تیره درونانی که از زندگی جز شکم پرستی و کامگزاری را نفهمیده اند و از نیکخواهی و دلسوزی به مردم بیکبار بی بهره اند.
یکی از آنان که از ملایان آذربایجان میبوده ،در سال نخست جنبش مشروطه به نمایندگی از علما به مجلس شوری فرستاده شد و در آن مجلس که قانون اساسی گزارده میشد و کشاکشهای بزرگی در میان میبود ،این مرد به همدستی دو سید[۱] و دیگران ،هواداری بسیار از آن قانون کرده ،از همانراه جایگاهی در میان مشروطه خواهان یافت و از بزرگان بشمار رفت و زیرکانه از آن فرصت سود جسته «مستمری» گزافی از گنجینه دولت برای خود گرفت و فرزندان خود را که بسیارند (جز یکی) به اروپا فرستاد و یا در آموزشگاههای ایران به درس خواندن گزاشت که
- ↑ شادروانان سید عبداﷲ بهبهانی و سید محمد طباطبایی (ویراینده)