میخورد بر سنگفرش کوچههای شهر ضربهٔ سم ستور بادپیمایش میدرخشد شعلهٔ خورشید بر فراز تاج زیبایش.
***
میکشم همراه او زین شهر غمگین رخت. مردمان با دیدهٔ حیران زیر لب آهسته میگویند «دختر خوشبخت!…»