برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۱۰۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

تهران می‌آیم‌یانه. اول تابستان همین خیال را دارم.

هزار خیال دیگر هم در سرم دور می‌زند، ولی خودم را به صبر کردن عادت داده‌ام. می‌دانم بسیاری از موفقیت‌ها در جوار مرگ خانه گرفته‌اند. یك عمر انسان باید بدود تا به مقصود برسد. همینطور خودم را معتقد کرده‌ام، کاری را که انسان برای پیش بردن معاش خود می‌کند، لازم نیست حتماً باسلیقه‌ی او مطابقت داشته باشد.

چیزی که هست قدری کم بنیه هستم. خیلی میل دارم یکی دوماه به یوش بروم و در‌ ییلاق زندگی کنم. بلکه طبیعت بیشتر به من توفیق بدهد و برای کار کردن هم چون رفع خستگی شده است بهتر حاضر باشم.

از قول من به آن آقا سلام برسانید، یك كاغذ تبریک، با وجود اینکه من از شیرینی این مجلس سهم نداشتم، نوشته‌ام، چون کمی مفصل است و برای جمعیتی باید تئاتری را تمام کنم و به رشت بفرستم از پاکنویس آن عذر می‌خواهم. دیروزهم یک کاغذ به مسکو نوشتم، هروقت کاغذ‌های لادین برسد، می‌فرستم.

خیلی میل داشتم بدانم بهجت در تحصیلاتش ترقی کرده است یا نه، و به کدام مدرسه می‌رود؟ به او و به همه از طرف من وعالیه خانم سلام برسانید. کاری که می‌کنید زودتر این مبلغ برای من فرستاده شود. قبض ضمیمه است. همان سی‌ تومان است که سابقا نوشته بودم. خیلی گرفتارم. مقروض هم هستم. مخارج یومیه در اینجا معلوم است با چه مقداری است، دیگر مطلبی نیست.

فرزند مهجورتو
نیما