برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۱۰۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۲ اردیبهشت ۳۰۱

لاهیجان


مشفق مهربان من !


بی مورد نیست اگر اولین کاغذ من، تقاضای من باشد. ابتدای دوستی ابتدای تقاضا است. منظور من کمک به «ترابلی» است. در این ساعت که به لنگرود می‌آید از مواجبش پس انداز کرده است تا برود رشت پا دردی را که دارد، معالجه کند. ولی همه‌ی کار‌ها را پول صورت نمی‌دهد. ما که به موانع مختلفه‌ی حیاتی واقفیم باید تصدیق کنیم شئون ومراتب اشخاص گاهی بهتر از پول، کار می‌کند.

تمنا دارم سفارش نامه‌یی به یکی از مریضخانه‌های رشت برای همقطار من نوشته شود که مثل یک نفر غریبه و بی‌کس، اورا نپذیرند. من یقین دارم این سفارش نامه‌ها مخصوصاً در ولایات اثر آنی دارند که ممکن است بهتر از یک نسخه‌ی شافی و کافی واقع شوند!

مایه‌ی آن، یک صفحه کاغذ است ولی قابل این است که یک نفر را جان بدهد!

دیگر مطلبی نیست. باقی اهمیت صفحه‌یی راکه از زیردست تو بیرون