برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۱۱۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۰ مهر ۱۳۰۹

آستارا

برادر عزیزم!

بعد از ده سال، دوره‌ی ملاقات خیلی کوتاه بود. من با کمال تأسف به آستارا آمدم ! هرگز نمی‌خواستم مثل سابق فقط با تو از دور مکاتبه داشته باشم. اما این مکانی که من در آن افتادم از بعضی حیث‌ها نمی- توانم بگویم بد است .

آستارا گوشه‌یی از زندگی ترك‌هاست . قریه‌ایست که آباد شده است. برای مردمان منزوی بسیار مفید است. ییلاق و قشلاق، هردو، از اینجا نمایان است . خیلی دوست دارم این کوه‌های سردسیر را که از دور سبزی و کبودی میزند .

از یکطرف من جنگل‌های قشنگ طالش است ، که به محاذی همین کوه‌ها ممتد میشوند ، و از طرف دیگر دریای خزر و خروش دائمی او.