برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۱۱۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بدست می‌آید. همین غنیمت است. پیش نفس خود خجل نخواهم بود که از نتیجه‌ی افکار من، چیزی حاصل شخص من نشده است جز اینکه حکایتی را به دروغ ساخته‌ام که عده‌یی بامعرفت ناقص خود در ادبیات، یا به زبان ظاهری که دارند و آلوده به هزار غرض است، مرا مورد تحسین خود قرار بدهند.

بعد از این هم باز از اخبار کوچک اگر بنویسم، می‌فرستم. همینطور سه چهار حکایت هم ممکن است تهیه کنم که منتخباتی را که در نظر گرفته بودیم، کامل کند و آنهم چاپ بشود. ولی من گمان نمی‌برم که کتابی پیرمرد پسند به دست مردم داده شود و از حكایات من تو بتوانی با این سلیقه‌ی عجیب و غریب، بوستان مرحوم سعدی را بوجود بیاوری. به هر حال حرفی ندارم. ممکن است گاهی انسان درحال مرض، به صدای شغال، ناله کند. منتها این مرض است.

گوشزد می‌کنم که راه خراب است. از آستارا به رشت، پست با اسب و ازمیان گل و جنگل حرکت می‌کند. اگر قدری هوا ببارد ممکن است کاغذهای من دیر برسد.

نیما یوشیج