۵ خرداد ۱۳۱۰
آستارا
خيام من.
خواندن کاغذ شما مرا خجل می کند. باید اول بدانید که من عمدا به این
حرکت مرتکب نشدهام . مخصوصا همانروز که کارت شما را خواندم ، فوراً
جواب آنرا مسوده کردم. در موقع نوشتن حس محبتی هم مرا تحریک
کرد. فقط کثرت کار وحواس پریشان من حوصله وفرصت پاکنویس آن مسوده
را نداد.
من در آستارا از همه چیز دست کشیده آن مقدار وقتی را که بعداز تدریس برای من باقی میماند به مصرف تحریر میرسانم . این است که مثل يك آدم تارك دنیا فراموشکار شدهام.
ولی باطن امر این نیست. همیشه در نظر دارم منفعت بسياركم يا تقريباً ضرری را که ازطبع «خانوادهی سرباز» من بردهاید، تلافی کنم . یقین بدانید هیچکس از من پالشتر و خدمتگزارتر نخواهید یافت. اگر تجربه کنید در بین دوستانتان شما همیشه آن عدهیی را که بیشتر میفهمند و کمتر به خودشان آرایش بسته اند، صمیمیتر و درستتر خواهید دید. فهم وسادگی، اصول درجات