قوای خود درحین بکار بردن آنها آن حد راکم و زیاد کنیم و در نتایج حاصله از ائتلاف قوه وعمل تغییراتی به وجود بیاوریم. به این معنی که کمتر فکر کنیم و بیشتر به عمل بپردازیم. اهم تدابیر، كه یك روز قانون علم اجتماع و اخلاق را به دست میگیرد و انسان برای خوشبختی خود آنرا به کار میبرد، به نظر من ازهمین راه است که قوای خود را در اختیار خود درآورده هروقت بخواهیم در خوشی یا دلتنگی وسایر حالات و حتى صفات خود تصرف کنیم.
به این ترتیب از امتزاج خوب و بد و استنتاج از آنها عمری است که میگذرد. گمان نمیبرم در کشمکشهای آن احوال دیگر نیز یافت شود. باید همین باشد که هست.
من آنچه لازم بود برای تو نوشتم. شاید یك روز به کارتو بخورد. بعد از این از چیزهایی مینویسم که تو آنها را دوست بداری. از قشنگی جنگلها، رودخانهها و زندگانیهای مردمی که من نزدیك به آنها زندگی میکنم. یقین دارم برای تو اینها نقلهای دلکشی خواهند بود، تو در عوض برای من شعر خواهی فرستاد.
نه فقط از اوزان جدید، بلکه طبیعیترین آنها و بهترین طرحی که برای ادای موضوع هر قطعه شعر خود ایجاد کردهای.
ببینم در این مدت چقدر به درماندگی خود افزودهای؟ و درعین حال میل ندارم خودت را خسته کنی. همه چیز را برای آسودگی خودت بخواه. هروقت دلتنگ نیستی لازم نیست حتماً غمانگیز بخوانی. یك قطعهى بشاش را شروع کن. این راه بسیار دارد. چندقطعهی متمایز از هم را درنظر بگیر. هر دفعه به یکی از آنها بپرداز. ببین از کجا ترا میکشند. از همان طرف برو و به هیچ کس در این موقع گوش نده. حتی به نصایح من که میدانی خیرخواه توام. شعرهای تو اگر ترقی آنها را میخواهی به این ترتیب اثرات خاص خود را محفوظ داشته غیر قابل تقلید واقع میشوند و روز به روز بهتر.