۹ تیر ۱۳۰۸
تهران
دوست عزیزم!
باید ببخشی اگر کاغذ دیر شد، به هر چیز مانعی متوجه است. اینك این كاغذ من که متأسفانه، و برخلاف دلخواه، مملو از مطالب دیگر است. انسان نمیتواند بواسطهی ارتباط دائمی خود بهاشیاء و دخیل واقع شدن حوادث در سرنوشت، ارادهی خود را به نظم ثابت نگاه بدارد. اراده میکنیم وقت خود را به مصرف کارهای بافایده برسانیم، عصبانی ومأیوس نشویم و با مردمان جاهل و فاسد معارضه نکنیم. بر خلاف دلخواه ما، همه چیز بعکس اتفاق میافتد. مردمان جاهل و فاسد نیز سعی دارند مخصوصاً، معارض ومزاحم احوال ما واقع شوند.
باید انتظار پیش آمدهایی را کشید که حتی زمانی وقوع آنرا نیز گمان نمیبردهایم ویقین کنیم، دوست من، قسمتی ازوقت خود را به مصرف کارهای بیهوده خواهیم رسانید. هیچکس نمیتواند مدعی باشد که من هرگز وقت خود را به هدر ندادهام، زیرا نمیتواند بگوید من همیشه ارادهی خود را محفوظ داشتهام.
من به شخصه دلیل این قضیهام. به تهران نیامدهام مگر برای اینکه