برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۶۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۲ شهریور ۱۳۰۸

تهران

به نیازمند گیلانی

افسوس! تو وقتی به من می‌نویسی که به لنگرود می‌روم! معهذا می‌توانی با این آدرس ارتباط خود را با من قطع نکنی: نگارستان رسام ارژنگی.

هر وقت برای من کاغذ یا قطعه شعری بفرستی آنرا با خوشحالی می‌پذیرم وسعی خواهم داشت در صورت داشتن فرصت، هر چند در این قسمت بی‌قید هستم، به تو جواب بدهم. زیرا من در این مورد هرگز مثل سایر نویسندگان معاصر متکبر و خودبین نیستم و این را یکی از معایب می‌دانم که فکر ولیاقت من سدی بین من و اشخاصی که توسط من ترغیب می‌شوند، واقع شود. میل دارم از کسانی بشمار بیایم که به حیله وتمهید در بین مردم مشهور و مهم نشده باشم.

خیال کن سال‌هاست با من دوستی ومکاتبه داری و از من وخیلی کسانی که به آن‌ها اهمیت می‌دهی، بهتر حس می‌کنی. هرچه می‌خواهی بنویس و در این کار هیچ تردید نداشته باش. محال از طرز فکر کردن ما به وجود می‌آید. در بین آنچه ذهن من به تفحص می‌یابد، چیز‌های تازه بیشتر رغبت مرا