برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۹۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۶ اسفند ۲۰۸

لاهیجان


دوست محترم عزیزم، بینیاز!


كثرت فكر و كار حقیقة خوب مرا از ادب و انسانیت خارج کرده است. آنچه فهم و معرفت به شخص می‌دهد، گاهی هم آنرا از شخص می‌گیرد. تصدیق باید بکنم این عیبی است که تاکنون یک کلمه به بهترین دوستانم ننوشته‌ام. درصورتیکه برای چند نفر به «بارفروش» کاغذ دادم. شاید به تو گفته باشند، ولی تو تنها نیستی که در خمیر پاك خود بتوانی ازمن این گله را داشته باشی. کاملاً رفتار و زندگانی من شاعرانه است.

شاعر یعنی چه؟ این بزرگترین عذر من است. عمر من درمیان فکرها و اندیشه‌های طولانی تلف می‌شود. اگر گاهی کم می‌نویسم، در عوض در آنچه که نوشته‌ام وسواس بخرج داده‌ام. نمی‌گذارم ذره‌یی ازوقت من برای رسیدگی به دوستانم با برای تدبیر درمعیشت خودم باقی بماند. سرگذشت من تمام از این قبیل است. البته در این چند ماه وقایع تازه‌یی به آن افزوده شده. همه نوع اهالی از آنچه من می‌دانم، بقدر استعداد خود، استقبال می‌کنند. هم در رشت اینطور بوده است هم در اینجا.