این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
دفتر اول
۲۳
برق اگر نوری نماید در نظر | لیک هست از خاصیت دزد بصر | |||||
هرک جز آگاه و صاحب ذوق بود | گفت او در گردن او طوق بود | |||||
مدتی شش سال در هجران شاه | شد وزیر اتباع عیسی را پناه | |||||
دین و دل را کل بدو بسپرد خلق | پیش امر و حکم او میمرد خلق |
پیغام شاه پنهان مر وزیر را
در میان شاه و او پیغامها | شاه را پنهان بدو آرامها | ۴۵۵ | ||||
پیش او بنوشت شه کای مقبلم | وقت آمد زود فارغ کن دلم | |||||
گفت اینک اندر آن کارم شها | کافکنم در دین عیسی فتنها |
بیان دوازده سبط از نصارا
قوم عیسی را بُد اندر دار و گیر | حاکمانشان ده امیر و دو امیر | |||||
هر فریقی مر امیری را تبع | بنده گشته میر خود را از طمع | |||||
این ده و این دو امیر و قومشان | گشته بند آن وزیر بدنشان | ۴۶۰ | ||||
اعتماد جمله بر گفتار او | اقتدای جمله بر رفتار او | |||||
پیش او در وقت و ساعت هر امیر | جان بدادی گر بدو گفتی بمیر |
تخلیط وزیر در احکام انجیل
ساخت طوماری بنام هر یکی | نقش هر طومار دیگر مسلکی | |||||
حکمهای هر یکی نوعی دگر | این خلاف آن ز پایان تا بسر | |||||
در یکی راه ریاضت را و جوع | رکن توبه کرده و شرط رجوع | ۴۶۵ | ||||
در یکی گفته ریاضت سود نیست | اندرین ره مخلصی جز جود نیست | |||||
در یکی گفته که جوع و جود تو | شرک باشد از تو با معبود تو | |||||
جز توکل جز که تسلیم تمام | در غم و راحت همه مکرست و دام | |||||
در یکی گفته که واجب خدمتست | ور نه اندیشهٔ توکل تهمتست |