كه داراى 000 ر 456 نفر جمعيت مىباشد و محصولات آنجا نارنج و ليمو و حبوبات و شرابهاى اعلى است.
آگ
( āg ) ا. پ. بلغت زند گندم و حنطة.
آگ
( āg ) ا. پ. درخت هندى كه شيرۀ آن زهر كشنده است.
آگاه
( āgāh ) ص. پ. باخبر و بيدار و هوشيار. و واقف و بااطلاع. و با دانش و عاقل و خردمند و با بصيرت. و دقيق و با دقت و بافكر.
و ا. انديشه. و نگاه و نظر. و بصيرت و خبر.
و اشاره و دلالت. و اطلاع. و آگاه شدن ف ل.: مطلع شدن و خبردار شدن. و آگاه كردن ف م.: واقف كردن و باخبر كردن و هوشيار كردن. و ناگاه م ف.: بىانديشه و بىخبر و غافل.
آگاهانه
( āgāhāne ) م ف. پ. از روى اطلاع و علم و خبردارى و بصيرت و بينائى.
آگاهانيدن
( āgāhānidan ) ف م. پ.
نمودن و دلالت كردن. و خبردار كردن و با اطلاع نمودن. و متنبه كردن.
آگاهى
( āgāhi ) ا. پ. بصيرت. و نگاه و نظر. و خبر و اطلاع و وقوف. و بيدارى و هوشيارى. و آگاهى داشتن ف ل.:
اطلاع داشتن و باخبر بودن و واقف بودن. و آگاهى نمودن: هوشيار شدن. و از عاقبت خبردار شدن. و دورانديش شدن.
آگاهيدن
( āgāhidan ) ف ل. پ. مطلع شدن و دانستن و باخبر شدن.
آگده
( āgde ) ص. پ. آكنده.
آگر
( āgar ) و ( āger ) ا. پ. كفل و سرين.
آگره
( āgare ) ا خ. پ. شهرى مشهور در هندوستان كه از شهرهاى عمدۀ ايالت بنگاله است و واقع در كنار رود جمادا و داراى 000 ر 170 نفر جمعيت است.
آگرى
( āgari ) ص. پ. منسوب به آگره.
آگسته
( āgaste ) ص. پ. تر كرده.
و آلوده و آميخته.
آگسته
( āgeste ) ص. پ. محكم بسته.
آگش
( āgoc ) ا. پ. آغوش و بغل و بر.
آگشته
( āgacte ) ص. پ. تر كرده. و آلوده و آميخته.
آگشته
( āgecte ) ص. پ. محكم بسته.
آگفت
( āgaft ) و ( āgeft ) ا. پ. محنت و آفت. و رنج و آزار. و بلا و بليه. و مرگا مرگى و وبا.
آگن
( āgan ) ص. پ. چيزى كه در جامه و بالش و امثال آنها آگنده كنند از قبيل پشم و پنبه.
آگنبالين
( āgan-bālin ) ا. پ. هر چيزى كه بالين را از آن مىآگنند مانند پنبه و پر و پشم و پوشال.
آگنج
( āganj ) ص. پ. هر چيز پر و مملو.
آگند
( āgand ) ص. پ. پر كرده و انباشته و پر شده. و جوز آگنده: از جوز پر شده.
آگندگى
( āgandegi ) ا. پ. پرى و امتلا. و فربهى.
آگندن
( āgandan ) ف م. پ. پر كردن و انباشتن.
آگنده
( āgande ) ص. پ. پر كرده و انباشته شده و آگنج. و بزرگ. و فربه.
و آباد و مزروع. و هر چيز پر كرده و انباشته شده. و پشم آگنده. ص. انباشته از پشم.
و گوشت آگنده: مملو از گوشت.
و آگنده كردن ف م.: پر كردن.
آگنده
( āgande ) و ( āgonde ) ا. پ.
اصطبل و طويله.
آگنده پر
( āgande-par ) ص. پ. مملو از پر. و داراى پر بسيار.
آگندهخو
( āgande-xow ) ص. پ.
اسبى كه كفلش پر و فربه باشد.
آگنده گوش
( āgande-gowc ) ص.
پ. كر و ناشنوا. و چيزى در گوش آگنده. و عاصى و گناهكار.
آگنده يال
( āgande-yāl ) ص. پ.
آنكه داراى يال بسيار و آويزان باشد.
آگنش
( āganec ) م ح. پ. آگندن.
وا. حشو و املا.
آگنش
( āganec ) ا. پ. بناى عمارت.
آگنه
( āgane ) ا. پ. پنبه و پشم و پيلهاى كه در بالش و نهالى و لحاف و امثال آن پر كنند. و پنبۀ محلوجى كه در ميان آستر و و ابرۀ جامه گذارند.
آگنيدن
( āganidan ) ف م.: پ. انباشتن و پر ساختن.
آگوچ
( āguc ) ا. پ. قلاب و چنگ.
و قلابى كه بدان چيزى گيرند.
آگور
( āgur ) ا. پ. خشت پخته - و آجر معرب آنست.
آگوش
( āgowc ) ا. پ. آغوش و بر و بغل و سينه. و پرستار. و بنده - مقابل آزاد.
آگوشيدن
( āgowcidan ) ف م.: پ.
آغوشيدن و در بركشيدن و در بغل گرفتن.
و زادن. و فرستادن. و رها كردن.
آگون
( āgun ) ص و م ف.: پ. نگون و معكوس و سراگون و سرنگون.
آگه
( āgah ) ص. پ. مر. آگاه.
آگهى
( āgahi ) ا. پ. آگاهى و بصيرت.
و اطلاع.
آگيج
( āgij ) ا. پ. آگنج.