این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
نویسندهی این کتاب میگوید:
من سالها بعد از گمشدن عروسک سخنگو با اولدوز آشنا و دوست شدم؛ چنانکه خود اولدوز در مقدمهی کتاب اولدوز و کلاغها نوشته است. من در ده ننهی اولدوز با او آشنا شدم. آنوقتها اولدوز دوازده سیزدهساله بود. من هم در همان ده معلم بودم. آخرش من و شاگردانم توانستیم عروسک سخنگوی اولدوز را پیدا کنیم. این احوال، خود قصهی دیگری است که آن را در کتاب «کلاغها، عروسکها و آدمها» خواهم نوشت. از همین حالا منتظر چاپ این قصه باشید.
دوست همهی بچههای فهمیده و همهی دوستان اولدوز و یاشار و کلاغها و عروسک سخنگو
|