برگه:GolestaneSadi.pdf/۴۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۷
گلستان سعدی

موجب چنین مخافت است؟ گفت: شنیده‌ام که شتر را به سخره می‌گیرند. گفتند: ای سفیه لایعلم. شتر را با تو چه مناسبت است و ترا بدو چه مشابهت. گفت خاموش اگر حسودان بغرض گویند که این شتر است و گرفتار آیم. کرا غم تخلیص من باشد؟ یا تفتیش حال من کند؛ و تا تریاق از عراق آورده شود مارگزیده مرده باشد. تو را همچنین فضل است و امانت و تقوی و دیانت. اما معاندان در کمینند و مدعیان گوشه‌نشین. اگر آنچه حسن سیرت تست بخلاف تقریر کنند و در معرض خطاب پادشاه آئی و محل عتاب افتی. در آن حالت کرا مجال مقالت باشد؟ پس مصلحت آن می‌بینم که ملک قناعت را حراست کنی و ترک ریاست گوئی. که عاقلان گفته‌اند:

  بدریا در، منافع بی‌شمار است وگر خواهی سلامت، در کنار است  

رفیق چون این سخن بشنید بهم برآمد و روی از حکایت من درهم کشید و سخن‌های رنجش‌آمیز گفتن گرفت که این چه عقل و کفایت است و فهم و درایت. و قول حکما درست آمد که گفته‌اند: دوستان در زندان بکار آیند که بر سفره، همه