برگه:GrouhMahkoominKafka.pdf/۱۰۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۰۲
گروه محکومین

است. ولی من نمیتوانم آنرا بفهمم». افسر گفت: «آری، این سرمشق خوشنویسی دانش‌آموزان نیست.» خندیده کیف چرمیش را در جیب گذاشت. «باید این ورقه‌ها را مدتی مطالعه کرد بالاخره شما هم موفق به خواندن آنها خواهید شد. البته این که نباید نوشتهٔ ساده‌ای باشد و نباید فوراً آدم را بکشد بلکه باید بطور متوسط پس از دوازده ساعت او را بهلاکت برساند. سخت‌ترین موقعها برای ساعت ششم قرار داده شده است. پس باید دور و بر نوشته پارافهای بسیاری شده باشد. خود متن مانند کمربند باریکی بدن محکوم را احاطه میکند قسمتهای دیگر بدن مخصوص نقشهای زینتی است. حالا میتوانید به ارزش کار دارخیش و این دستگاه رویهمرفته، پی ببرید؟ – نگاه کنید!» بالای نردبان جست، چرخی را گرداند و به طرف آنهائیکه پائین ایستاده بودند فریاد زد: «مواظب باشید، کنار بروید!» و همهٔ دستگاه بکار افتاد. اگر چرخ خرخر نمیکرد