برگه:GrouhMahkoominKafka.pdf/۹۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۹۴
گروه محکومین

توانست. شما مایلید جریان این دادرسی برایتان شرح داده شود، مثل همهٔ دادرسیهای دیگر ساده است. بامداد امروز سروانی بمن اطلاع داد که این آدم که بخدمتگزاری او در خانه‌اش گماشته شده است و جلوی در اطاقش میخوابد، هنگامیکه میبایستی وظیفهٔ خود را انجام دهد خوابیده بود. وظیفهٔ او این است که سر هر ساعت از خواب برخیزد و جلوی در اطاق سروان سلام بدهد. در واقع این وظیفهٔ دشواری نیست، وانگهی ضروری نیز هست چون این آدم باید همانقدر برای کشیک دادن حاضر و آماده باشد که برای انجام خدمتهای خانگی. شب گذشته سروان خواست ببیند که گماشته‌اش وظیفهٔ خود را درست انجام میدهد یا نه. سر ساعت دو در را باز کرد دید گماشته‌اش چمپاتمه زده خوابیده‌است. شلاق خود را برداشت و بسر و رویش نواخت. ولی این آدم بجای اینکه برخیزد و از ارباب خود پوزش بخواهد پاهای اورا گرفنه تکانش داد و فریاد زد: «شلاقت را بینداز و گرنه تورا لقمهٔ چپم خواهم کرد!» – اینست جریان واقعه یک ساعت قبل سروان پیش