برگه:Hamzanama.pdf/۱۵

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و بردهٔ نیکوصورت رعنا و اسپ و اشتر میخرید چون بدین نمط مدت یکسال گذشت دلارام به قباد گفت که وقت آن شد که بمقام معهود و مسکن مألوف مراجعت کنم قباد سر اطاعت فرود آورده قرار بر آن داد هر چه فرمائی بجان فرمان برم پس از آن مقام با مال و منال تمام بار سفر بصد هزار کر و فر بستند چهارصد قطار شتر را زیر بار کشیدند و چهارصد غلام ترک و حبشی را بر شتران سوار کرده متوجه شهر مداین گردیدند بعد از طی منازل بشهر مداین نزول نمودند و نزدیک شهر منزلی خوش کرده بار گشودند خبر در شهر مداین افتاد که قبادنام تاجری با مال و منال تمام از کوفه میآید تاجران را خبر شد خواجه قباد را استقبال کردند چون قباد در کار بی‌مشورت دلارام شروع نمی‌نمود و به دلارام جهت چگونه‌گی سلوک با تاجران مشورت فرمود با ایشان احسان بسیار و مردمی بیشمار می‌باید کرد و پس خواجه قباد ازو تحفه لایق و متاع و اقمشه موافق چندان به تاجران پیشکش نمود ایشان میمون شدند بعد از آن ایشان خواجه قباد بازرگان را و عزاز و اکرام هر چه بهتر سوار کرده