خرسند چیست؟" و خوشبختانه چون علم وارد بوده توضیح میدهد که او در جریان است و علتش بیانضباطی و بیکاری این مرد است. ولی باز هم به همین جا قناعت نشده و اعلیحضرت باز دستور دادند که یک نفر به این کار رسیدگی بکند، و در نتیجه آقای اشرف احمدی که در کابینه شریفامامی وزیر یا معاون وزیر بود و بعد هم همیشه از دور و بریهای شریف امامی بود، مسئول رسیدگی به این کار شد. و او هم دو مرتبه پس از مدتی به این نتیجه رسید که تغییر او موجه بوده و به این ترتیب داستان خاتمه پیدا کرد و من توانستم بجای او رضا شایگان را سر کار بگذارم که بسیار هم کارش را درخشان و خوب انجام داد. اگر فرصتی شد بعداً دربارهاش صحبت خواهم کرد، ولی باز هم برمیگردم به این نکتهای که چندی قبل گفتم که در سیستم ما از یک طرف یک آزادیهای اجتماعی یا اقتصادی پدیدار شده بود، ولی از طرف دیگر سیستم سیاسی روی خبرچینی، روی بیاطلاعی و مسائل را محرمانه تلقی کردن، اجازه قضاوت به افکار عمومی ندادن و غیره متکی بود. و این در تمام جهتهای دیگر هم دیده میشد. مثلاً بارها در همان ماههای اول از اعلیحضرت شنیدم که میگفتند "ما میبایست بتوانیم شماره اشخاص باصلاحیتی که در کشور هستند پیدا بکنیم و با این اشخاص تماس بگیریم و اینها را سر کار بیاوریم و نحوه این کار اینستکه هر کسی موظف باشد که پنج یا ده نفر شخص باصلاحیت را معرفی کند. و بعد هر کدام از آنها به همین ترتیب، و به این صورت ما با هزاران هزار نفر شخص باصلاحیت آشنا خواهیم شد." البته من
س – گزارش به کجا میشد آنوقت؟
ج – مثلاً آن را نخست وزیر گردآوری بکند. من هیچوقت در این مورد تفسیری ندادم کاری هم به این کار نداشتم، اما از نقطه نظر صرف منطقی میدانستم که این حرف غلط است. چون پس از اینکه شما با پنج نفر اول تماس میگرفتید اسمها تکرار میشد. بعبارت دیگر همیشه در داخل یک دایره پنجاه شصت نفری سرگردان بودیم. علت اینکه در یک دموکراسی شما مرتب اشخاص نو میبینید اینست که سیستم برای این