در سال ۱۶/۹۱۵ میلادی، مسعودی[۱] در استخر پیش یکی از بزرگان فارس «کتاب دیگر دیده است حاوی اغلب علوم ایرانیان با شرح تواریخ و ابنیه و مدت سلطنت پادشاهان» و بعلاوه تصویر شاهنشاهان ساسانی را نیز دربرداشته است. «رسم چنان بود که در روز وفات هر شهریاری تصویر او را میکشیدند-چه پیر چه جوان-و جامه رسمی و تاج و هیئت محاسن و نشانههای چهره او را در آن نقش نشان میدادند». آنگاه تصویر را در گنج شاهی میسپردند «تا سیمای پادشاه مرده از خاطر آیندگان نرود». اگر شاه در لباس جنگی مصور میشد، او را ایستاده میکشیدند. و اگر در حال رسیدگی بامور کشور کشیده میشد، وی را نشسته نقش میکردند. در این نقوش پادشاه را در میان بزرگان و زیردستان درگاه چنان میکشیدند، که وقایع مهمه ایام دولت او از آن مستفاد میگشت.
هم مسعودی گوید، که این کتاب را از روی نسخۀ نقل کردهاند، که در گنج پادشاهان ایران در نیمه ماه جمادی الثانیه ۱۱۳(۷۸۱ بعد از میلاد) بدست آمد. این کتاب را بامر هشام بن عبد الملک بن مروان از پهلوی بعربی ترجمه کرده بودند و نقوش آن را با الوانی محیر العقول (که امروز بدست نمیآید) مانند محلول طلا و نقره و مس مذاب رنگآمیزی نموده بودند و هم او گوید «از بس اوراق این کتاب زیبا بود، و در ساختن آن دقت کرده بودند، که من درست ندانستم از کاغذ بود یا از پوست». ظاهرا حمزه اصفهانی در شرحی، که از سیما و صورت هریک از سلاطین ساسانی داده است، استنادش باین کتاب بوده است. البته تصویرهایی، که از پادشاهان بدست آمده، همه اصیل و موافق طبیعت نبوده است،[۲] زیرا که علی الظاهر این رسم، یعنی کشیدن صورت سلاطین در روز وفات، در اثناء دورۀ ساسانیان متداول شده است و برای تکمیل دوره تصاویر ناچار صورت پادشاهان سلف را از روی خیال و حدس و قیاس ساخته و بنقوش موجود افزودهاند. پس