اگر نسبت بصورت پادشاهان نخستین ساسانی مشکوک باشیم، دلیلی در دست نیست، که شرحی را، که از هیئت و سیمای سلاطین اخیر آن سلسله نگاشتهاند، قبول نکنیم. لباس و سلاح و هیئت افراد این پادشاهان بقدری مطابق با حجاریها و ظروف نقره عهد ساسانی است که نمیتوان گفت نقوش مذکور را بعد از انقراض ساسانیان جعل و اختراع کردهاند.
بعقید گوتشمید[۱] این کتاب همان تاجنامه بوده است و اینوسترانتزف[۲] و بعدها شدر[۳] نیز این عقیده را، که بسیار محتمل بنظر میرسد، پذیرفتهاند. سخنانی، که روایات عربی و فارسی هنگام بر تخت نشستن به شاهان ساسانی نسبت دادهاند، به عقیده اینوسترانتزف مأخوذ از این کتاب است.
استخری گوید[۴] که در ناحیه شاپور نقش پادشاهان و بزرگان فارس و موبدان و سایر مردان را بر کوهها رسم کردهاند و نیز گوید که تصویر این اشخاص و شرح اعمال و تاریخ دولت آنان را در کتابهائی درج کرده و به نگاهبانانی سپرده بودند، که در قلعه شیز ناحیه ارجان مقام داشتند. اینوسترانتزف[۵] این گفته را نیز با تاجنامه مربوط میداند.
نام عده کثیری از کتب پهلوی، که بعربی ترجمه شده است، در الفهرست دیده میشود مخصوصا صفحه ۳۰۵ و صفحات ۱۶-۳۱۵. نام برخی ازین کتب در تواریخ دیگر هم مذکور است. بعضی از آنها جزء سلسله اندرزهاست[۶] و بعضی
- ↑ رسالات مختصر Kleine Schriften ، ج ۳، ص ۴۵ و بعد و ص ۱۵۰ و بعد.
- ↑ مطالعات ساسانی، ص ۳۱-۲۷؛ نریمان، ص ۷۲-۶۷. و نیز اضافات نریمان را به ببینید، ص ۱۶۴٬۱۶۵٬۱۶۷.
- ↑ سالنامه مجموعههای هنری پروس، d. preuss. Kunstsammlungen. lahrb. ج ۵۷، سال ۱۹۳۶، ص ۲۳۱ و بعد.
- ↑ جغرافیون، ج ۱، ص ۱۵۰.
- ↑ Inostrantzev
- ↑ شرح اندرزها را در چند صفحه قبل ببینید.