اجتماعی و مراتب درباری و مانند اینهاست. هنوز از خواندن این کتاب نپرداخته بودم که داعیهای در باطن من پدید آمد و ترجمه آن وجهۀ همت قرار گرفت بسی دریغ آمد که با وجود چنین خرمن مهیائی به خوشهچینی جدیدی دست برده شود و چون در نظر ظاهربینان ترجمان دون مصنفی است، از قبول عنوان مترجم دامن همت بالا گرفته آید زیرا که در چشم حقیقتشناسان دو نکته مسلم است یکی آنکه ترجمۀ صحیح و مطابق، به از تألیف مزور و منافق. دیگر آنکه بیشتر مصنفات زمان ما ترجمههائی است در لباس تألیف و اقتباسهائی است با هزار گونه تحریف. پس سود فرزندان کشور و معرفی زحمات مؤلف دانشور را بر خرسندی دواعی نفسانی ترجیح نهادم و به ترجمه دست گشادم که دشوار آساننمای و زحمت طاقتفرسای است.
اگرچه کارهای استاد کریستنسن هریک دری شاهوار و اثری شاهکار است ولی این کتاب واسطةالعقد سلسلۀ تألیفات اوست و میتوان سبک آن را سهل و ممتنع شمرد زیرا که با وجود غور و فرورفتن در اسناد قدیم و آثار گوناگون که لازمۀ این قبیل تحقیقات اساسی است، مؤلف محترم اندکی از حدود فصاحت و بلاغت و ایجاز دقت خارج نشده است در موارد بسیار محض اختصار روایات معروف را که در دسترس هر کسی هست کنار گذاشته بذکر نکاتی که تازگی دارد پرداخته است.
از تازگیهای این کتاب آن است که مؤلف اعلام و اصطلاحات قدیم را عموماً به شکلی آورده است که در کتب اوستائی و پهلوی دیده یا قواعد زبانهای کهن چنان حکم میکرده است. مانند وهرام (بهرام). وزرگمهر (بزرگمهر). اوهرمزد (هرمزد-اهورامزدا). میثرا (مهر). کواذ (قباد). ابهرویز (پرویز). زاماسب (جاماسب). ویستهم (بسطام). ویندوی (بندوی). خوداینامگ (خداینامه). اسفندیاذ (اسفندیار). دیبهر (دبیر). آمیدا (آمد-دیار بکر). آبهان (آبان) دوذگ (دوده). گنزواذ آورذ (گنج بادآورد). راماوزوذ یزدگرد (رامافزود یزدگرد) و امثال آن. در ظاهر، این کار مؤلف بتفنن یا علمفروشی شباهت دارد اما در حقیقت حاکی از اهتمام او در ضبط کلمات قدیم است و از این لحاظ هم کتاب او قیمتی خاص دارد. چون نگارنده امانت و زنهارداری را از شرایط فن ترجمه میداند انحراف از طریق مؤلف را جایز نشمرد و آن کلمات را چنانکه بود به فارسی