این برگ همسنجی شدهاست.
ایران در زمان ساسانیان
۱۵۲
که بدو زبان نوشته شده، میبینیم. شاپور در آن سنگ نبشته کیفیت تیراندازی خود را با حضور شهرداران (امراء دولت) و اسپوهران (مقصود رؤساء یا بطور کلی افراد خاندانهای بزرگ) و وزرگان (بزرگان) و آزاذان[۱] شرح میدهد.
- ↑ شهرداران (املاء تاریخی آن شترداران Shatrdaran است و در اواخر عهد ساسانیان شاید تلفظ آن شهریاران بوده) و واسپوهران vaspuhran از ترکیبات پهلوی اشکانی میباشد. و اسپوهر، که ایده او گرام آرامی آن بربیتا bar-baita است، تحریفی است (بیلی، بولتن شرقی،۱۹۳۳، ص ۷۵) از لفظ ویسپوهر بمعنی «پسر طایفه». مقایسه شود با لفظ «ویسپتی» vispati و «ویسبذ» visbadh ص ۳۱ و ما بعد. در زمان هخامنشی هم لفظ فوق دیده میشود (پاپیروسهای آرامی الفانتین). در زبان ارمنی هم کلمه ویسپوهر هست و هم کلمه واسپوهر و هردو در آن لغت دخیل هستند و این در صورتی است، که لفظ سپوه sepuh ارمنی واقعا ویسپوهر ایرانی باشد. اما کلمه واسپوهر در ترکیب کلمه وسپورکان Varpurakan، که نام یکی از ایالات است، دیده میشود (نلدکه، طبری، ص ۵۰۱؛ بنونیست مجله تتبعات ارمنی، ج ۹، ص ۱۰-۹؛ مقایسه شود با هرتسفلد، پایکولی، لغتنامه شماره ۱۶۵٬۲۲۵ و ۳۰۰). از این گذشته درباره دو لفظ ویسپوهر و «واسپوهر» بحث بسیار کردهاند، در این باب رک هرتسفلد، گزارش باستان، ج ۷، ص ۱۸ و بعد و بخصوص مقاله شدر (تحت عنوان «یک لقب پرتوی در زبان سغدی» Ein parthischer Titel im Soghdischen در مجموعه «مطالعات هندی و ایرانی تقدیم بسر جورج کریرسون» Iraniau and Indian Sfudies presented to Sir George Grierson در بولتن شرقی، ج ۸، ص ۳-۲٬۱۹۳۶، ص ۷۳۷ و بعد. آقای شدر در این مقاله ثابت میکنند، که هر دو کلمه که پهلوی اشکانی میباشند، در تمام دوره اشکانی و ساسانی وجود داشتهاند و مراد از کلمه وبسپوهر («پسر طایفه») پسر ویسپتی vispati یا ویسبذ visbadh (رئیس طایفه) نبوده است، بلکه این لفظ دارای ارزش اجتماعی بیشتری شده بود و شاهزادگان خانواده شاهی را بدان مینامیدند. اما لفظ و اسپوهر در مورد اعضای طبقه نژادگان و نجبای درجه اول بکار میرفت. معذلک در متن پهلوی سورسخون (ترجمه ناوادیا، مجله شرقی ۲۹٬۱۹۳۵) بیشک لفظ پسی و
←