یکی بهگ و دیگر جانشین او آذربذ مهرسپندان، که در عهد شاپور دوم میزیسته است. بعد از او مهروراز و مهراگاوند[۱] و مهر شاهپور، که در عهد وهرام پنجم بوده، و دیگر آزاذشاذ، که در زمان خسرو اول این مقام را داشته است.[۲]
ریاست عالیه همه امور روحانی با موبذانموبذ بود، که در جمیع مسائل نظری دین و اصول و فروع عملی آن فتوی میداد و سیاست روحانی را در دست داشت.
بیشبهه موبذان موبذ حق عزل و نصب مأمورین روحانی را دارا بوده، ولی بنا بر ظواهر امور شخص او را پادشاه باین مقام نصب میکرده است. از اختیارات او یکی آن است، که اگر در بعضی نواحی نسبت بدین رسمی کشور نغمه مخالفتی برمیخاست و بنا برسم زمان محکمه خاصی برای تحقیق و تفتیش امر دایر میشد، شخص او نیز در آن محاکمه دخالت تام مییافت.[۳] شاه در جمیع مواردی، که با مذهب تماس داشت،[۴] رای موبذان موبذ را میخواست. این شخص، از آنجا که هادی معنوی و مشاور روحانی سلطان بود، در تمام شئون کشور نفوذ - فوقالعاده داشت.[۵]
تشریفات مذهبی، که مستلزم اطلاع و تجربه مخصوص بود، در معابد بهوسیله
- ↑ بندهشن، وست، فصل ۳۳، چاپ انکلساریا، ص ۲۳۶.
- ↑ برون، منتخب اعمال شهدای ایران، ص ۲۱۳.
- ↑ رک فصل ششم.
- ↑ مثلا رک طبری، ص ۹۶۵، نلدکه، ص ۲۵۰.
- ↑ راجع بمقام وست موبدان بطور کلی رجوع شود به شاهنامه فردوسی. مقایسه شود. با نهایه، ص ۲۴۰ و ۲۲۷، که طبق آن موبذان موبذ وصیتنامه شاه متوفی را باز نموده، در مقابل پسر و جانشین او میخواند. راجع بمقامی که موبذان موبذ در موقع انتخاب پادشاه در بعضی از ادوار داشته رک فصل ششم. موبذان موبذ اعتراف شنو پادشاه محسوب میشود، طبری، ص ۷۶۲، نلدکه، ص ۹۷.