برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۲۰۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

کنند. راجع باین مطلب در آخر فصل هشتم این کتاب تفصیلی خواهیم آورد.[۱]

در هر حال اگر قواعد مذهبی اوستای کنونی و کتب الهیات پهلوی را، که فعلا در دست است، با قطعات پراکنده و اشارات مختصری، که راجع بدین ایرانیان عهد ساسانی در آثار مؤلفان خارجی (از بیزانسی و سریانی و ارمنی) موجود است، مقایسه و مطابقه کنیم، اختلافات عجیبی می‌بینیم و این اختلافات بیشتر مربوط بقصص و اساطیر و علم تکوین است.

در مطالعه روایاتی که از منابع نصرانی در دست است، بیش از هر چیز یک نکته جلب توجه می‌کند و آن مقام فائقی است، که خورشید در آیین مزدیسنی ساسانیان دارا بوده است. یزدگرد دوم باین عبارت سوگند یاد می‌کند:

«قسم به آفتاب. خدای بزرگ، که از پرتو خویش جهان را منور و از حرارت خود جمیع کائنات را گرم کرده است».[۲] و این پادشاه سه چهار بار سوگند آفتاب را تکرار کرده است[۳] وقتی که روحانیون عیسوی را بترک آیین خود واداشتند، شرط کردند که بجای معبود سابق خود خورشید را بپرستند و این نکته در رسائل شهدای سریانی بکرات تصریح شده است. شاهپور دوم به سیمون برصبعی[۴] قول داد، که بر جان او ببخشاید، بشرط آنکه آفتاب را ستایش کند.[۵] در زمانی که بامر یزدگرد


  1. به عقیده نیبرگ (دین، ص ۱۴-۸ و ۲۹-۴۲۶) اوستا در مدارس دینی همیشه سینه به سینه حفظ می‌شده و تدوین قوانین اوستایی در اثر رقابت ادیان خارجی (دین یهود، مسیحی، بخصوص مانوی) صورت گرفته است، که دارای کتب مقدس بوده‌اند، ولی این اوستای مدون عملا هرگز اهمیتی نداشته است و بهمین علت هم بعدها بعضی نسکهای ساسانی فراموش شده.
  2. الیزه؛ لانگلوا، ج ۲، ص ۱۹۷.
  3. ایضاً، ص ۱۹۸.
  4. Barsabbae
  5. لابور، ص ۶۵؛ مقایسه شود با سزومن Sozomene، کتاب ۲، بند ۹، فقره ۵، که شرور فوکس در مجله کاما، شماره ۱۴، ص ۱۰۲ بنقل آن پرداخته است.