در اقطار جهان سفر کنند. نیوشگان از این قواعد سخت معاف بودند، میتوانستند بمشاغل و پیشههای عادی خود بپردازند و گوشت نیز بخورند، بشرط آنکه به دست خویش حیوان را بیجان نکرده باشند. زن گرفتن نیز برای آنها مباح بود. بایستی بطریق اخلاقی زندگانی کرده، بکوشند، که بدنیا دلبستگی زیاد پیدا نکنند. از واجبات طبقه نیوشگان آن بود، که نذر کنند غذای گزیدگان را فراهم آورند و گیاهی را، که گزیدگان غذای خود میساختند و از چیدن ممنوع بودند، بچینند و در حضور آنها زانو زده تقدیم کنند. در عوض گزیدگان دعا میکردند، که خداوند گناهی را، که از چیدن گیاه بر نیوشگان وارد شده، ببخشاید.[۱] پرداخت زکات و گرفتن روزه و گزاردن نماز تکلیف عمومی بود و همه طبقات را شامل میشد. هر ماه هفت روز روزه میگرفتند و در بیست و چهار ساعت چهار دفعه نماز میخواندند. پیش از شروع نماز با آب وضو میگرفتند. در صورت فقدان آب با خاک و چیزهای دیگر تیمم میکردند و در نماز ۱۲ مرتبه به سجده میافتادند. نیوشگان یکشنبه را و برگزیدگان دوشنبه را مقدس میشمردند، چه مانویان هفته را پذیرفته بودند.[۲] صدقه دادن واجب بود، ولی مانویه از دادن آبونان بکفار خودداری میکردند، زیرا که این عمل را موجب پلید شدن ذرات نور، که مستور در آبونان است میدانستند، اما از دادن لباس و پول و چیز دیگر، که از ذرات نور خالی است، مضایقه نمیکردند.
دعوت مانی از آغاز پیشرفتی عظیم داشت. در بابل و در نزد ایرانیان مقبول افتاد. بنا بر مندرجات کفلایه که در فوق ذکر شد[۳]، گویا مانی در زمان اردشیر بابکان مورد توجه پسرش شاهپور بوده است. بنا به روایات دیگر نخست دو تن از