برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۲۸۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مجلس مباحثه عمومی تشکیل شد و مانی با موبدان موبد، که هم خصم بود هم قاضی، بگفتگو پرداخت. شکی نیست، که مانی مجاب[۱] و محکوم گردید و او را بعنوان خروج از دین به زندان افکندند و چندان عذاب دادند تا بدرود حیات گفت.[۲] این واقعه در سال ۲۷۶ در اواخر سلطنت وهرام اول اتفاق افتاد[۳]. بنا بر یک روایت شرقی، مانی مصلوب شد یا زنده زنده پوست او را کندند، بعد سرش را بریدند و پوست او را پر از کاه کرده، به یکی از دروازه‌های شهر گندی‌شاهپور خوزستان بیاویختند و از آن پس آن دروازه به «باب مانی» موسوم گشت.

مانویان به یادگار روز شهادت نبی خود، روزی را معین کردند موسوم به «عید بما». در این جشن منبری می‌گذاشتند، که حاکی از حضور استاد غایب باشد. چون در یونانی منبر را بما[۴] گویند، این روز چنین خوانده شده است. در قطعه‌هایی، که بزبان شمالی[۵] در دست است، چنین می‌نویسد: «بیایید اینجا... (؟) در این روز بما تا از بسی سمساره‌ها نجات یابید». معلوم می‌شود مانویان اصطلاح سمساره[۶] را، که بمعنی تناسخ می‌باشد، از زبان سانسکریت گرفته بودند. از مانی عده بسیاری کتب و رسالات، که مشتمل بر اصول و فروع آیین او است، به یادگار مانده است. منابع غربی و شرقی نام و عنوان و موضوع اغلب این کتب را ذکر کرده‌اند[۷]


  1. صحت این مطلب مورد تردید است.
  2. مقایسه شود با پولوتسکی، خطب و مواعظ مانویه، ص ۴۲ و بعد، آندرآس. هنینگ،۳، ص ۸۶۲، یادداشت ۳. قطعات نثر و سرودهای راجع به مرگ مانی نزد آندرآس-هنینگ،۳، ص ۸۶۰ و ما بعد و ۸۹۱.
  3. شدر، گنومون ۹، ص ۳۵۱؛ ایرانیکا ص،۸۰-۷۹، یادداشت ۴.
  4. Bema
  5. والدشمیدت-لنتس، مقام عیسی، ص ۱۰؛ مقایسه شود با پولوتسکی، خطب و مواعظ، ص ۳۲ و بعد و ۷۱ و بعد.
  6. Samsara
  7. رک آلفاریک، نوشته‌های مانویان،۲، ص ۳۱ و بعد.