آنچه مورخان یونان و روم قدیم در آن باب مینویسند، بیشباهت بتشکیلات دولت اشکانی ارمنستان نیست. از مختصات آن تضادی است، که در میان قدرت شاهنشاه با قدرت نجبای ملوک الطوائف، که در عین حال از عمال دولت هم بشمار میآمدند، موجود بود. نمونه کامل امراء دولت اشکانی «سورن» است، که خصم کراسوس رومی بود و پلوتارخس در حق او چنین مینویسد: «سورن در ثروت و بزرگی و افتخار بعد از شاهنشاه شخص اول ایران بود. از حیث فضیلت و لیاقت سرآمد پارتیان بشمار میآمد. از لحاظ بلندی بالا و حسن اندام مانند نداشت. هنگام لشگر کشی هزار شتر بار و بنه او را میبرد و دویست ارابه مخصوص حمل همسران و همخوابگان او بود. هزار سوار زرهپوش و عده بیشتری سرباز سبک اسلحه در رکاب او میرفت. زیرا او رویهم ده هزار سوار داشت، که قسمتی از گماردگان و قسمتی از بندگان او بودند.» در روز نبرد خود را میآراست و زینت میکرد و در پیشاپیش سپاه خود قرار میگرفت. «دلیری او بحدی مشهور بود، که با وجاهت زنانه او نمیساخت، زیرا که سورن بنا بر رسم مادها روی خود را غازه میبست و آرایش میکرد و گیسوان خود را بدو قسمت مینمود، اما سایر پارتها گیسوان را برسم سکها بلند و ژولیده میگذاشتند تا هیبتی وحشتناک داشته باشند!»[۱] سورن حرم خود را همراه میبرد و در عین جنگ شبها را بعیش و نوش و شرابخواری و استماع موسیقی
- ↑ پلوتارخس، کراسوس، بند ۲۱ و ۲۴. مقصود پلوتارخس از «سایر پارتیان» انبوه لشکر سورن است، زیرا که ظرافتهای مادی بیشک در طبقه اشراف رواج داشته است. در نقوش سکهها پادشاهان پارت از مهرداد اول ببعد با ریش و موی مجعد دیده میشوند یوستینوس در جایی که سخن از پارتهاست (کتاب ۴۱، بند ۲) چنین گوید: Vestis olim suimoris Posteaquam accessere opes,ut Medis perluc- ida et fluida. راجع به زندگی پارتها میتوان از پلینیوس (کتاب ۱۰، فصل ۵۰؛ کتاب ۱۱، فصل ۲۶؛۲۹٬۵۳ و کتاب ۱۲، فصل ۳؛۱۷ و کتاب ۱۴، فصل ۳؛۲۲) و یوستینوس (کتاب ۴۱، بند ۳) اطلاعات سودمندی بدست آورد.