برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۴۹۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

طبری و فردوسی[۱] حکایت عجیبی نقل کرده‌اند، ازاین‌قرار، که پابگ منشی پادشاه، که از طرف او مأمور بازرسی حقوق سپاه بود، همه سپاهیان را بسان دید و چون نوبت بنام پادشاه رسید، او را نیز بخواند و از سازوبرگ او نکته‌ها گرفت و عاقبت مزدی از برای او مقرر کرد، که فقط یک درهم بیش از حد اکثر مزد سایر سربازان بود. از این حکایت استنباط می‌شود، که اصلاحات لشکری خسرو چه تأثیری در اذهان نموده و چگونه مقررات سخت و تبعیض‌ناپذیر این شاهنشاه، لشکر ایران را محل ترس عموم و حافظ نظم کشور کرده بود.

فی‌الواقع اگرچه خطری که مزدکیان در داخل کشور متوجه دولت نموده بودند، مرتفع شد، لکن اوضاع خارجی کاملا کوشش کسری را در امور لشکری ایجاب می‌نمود، هر چند بین ایران و بیزانس در سال ۶۳۴ یعنی دومین سال سلطنت کسری صلحی منعقد شد، لکن همواره انتظار تجدید جنگ داشتند. از طرف دیگر در مقابل هفتالیان ایران هنوز احساس سرافکندگی می‌کرد، چه مجبور بود، سالیانه خراجی به پادشاه آن قوم بپردازد[۲]. مشاجره‌ای که بین دولت غسانیان خراجگزار روم و پادشاه حیره مطیع شاهنشاه ایران واقع گردید، موجب اشتعال نایره جنگ بین دو کشور ایران و روم شد.[۳] در سال ۵۴۰ کسری انطاکیه را گرفت و ویران کرد و پس از جنگهای متعدد، که گاهی غلبه با ایرانیان و زمانی با رومیان بود، در سال ۵۵۵ قرار متارکه جنگ به امضای طرفین رسید. بعدا در قفقاز جنگ کردند و سعی کسری در تسخیر لزها،[۴] که قومی عیسوی بودند، در نتیجه تحریکات رومیان عقیم ماند. صلح قطعی که در سال ۵۶۱ به مدت پنجاه سال بامضاء رسید،[۵] هریک از دو



 

    است. در متن دارمستتر فقط از چهار ناحیه مرزبان‌نشین، سه ناحیه ذکر گردیده است و ناحیه جنوب در آنجا نیست. در متن مینوی است، که کابل ناحیه چهارم ذکر کرده‌اند، ولی واضح است، که کابل ناحیه مرزبان‌نشین جنوب نیست و در اینجا اشتباهی رخ داده است.

  1. طبری، ص ۹۶۳، نلدکه، ص ۲۴۷ و ما بعد و یادداشتها؛ فردوسی، چاپ مهل، ج ۶، ص ۱۷۴ و ما بعد.
  2. مقایسه شود تا بالاتر ص ۳۲۰.
  3. طبری، ص ۹۵۸ و ما بعد، نلدکه، ص ۲۳۸ و ما بعد، رتشتین، ص ۸۲-۸۱.
  4. Lazes
  5. اشتاین، موزئون،۱۶۴۰، ص ۱۲۶، یادداشت ۶.