برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۵۸۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

کرده اوست»[۱]. این شاهنشاه دولت ایران را چند سالی به شوکت و جلالی رسانید، که تا آن وقت در دوره ساسانی به خود ندیده بود. عبارتی که طبری در ستایش خسرو آورده، ناظر بهمین مطلب است[۲]: «از همه پادشاهان در دلیری، و نفاذ رای و فرط احتیاط بیش بود. بنا بر آنچه از وی روایت کرده‌اند، در نیرو، و شهامت، و کامیابی، و جهانگشایی، و گرد آوردن خواسته و گنج و یاری بخت، و مساعدت روزگار کار او به جایی رسید، که هیچ پادشاهی نرسیده بود، ازاین‌رو او را پرویز خوانند، که در عربی بمعنی «مظفر» است.

با وجود این، جای تردید است، که آیا خسرو دوم از حیث شجاعت شایسته چنین ستایشی بوده است یا نه. خسرو در مصافهایی، که با وهرام چوبین داد، این هنر خود را نتوانست باثبات برساند، و چون بر مرکب سلطنت سوار شد، در جنگهای گوناگون کشور وجود خود را هیچ‌گاه بخطر نیفکند، و قدم در میدان ننهاد. اما در باب احتیاط او هم باید گفت، که بیشتر بصورت تدابیر مزورانه بروز کرده است، که منجر بقتل بزرگانی می‌شد، که وجودشان را مظنه خطری می‌شمرد. چه به خوبی می‌دانست، که هرچند وسعت قدرت او وابسته به تأسیسات لشکری است، که انوشروان دایر نموده، ولی در همین تأسیسات خطراتی نهفته است، که شاهنشاهی را تهدید می‌کند. در سالف زمان امراء ملوک ملوک‌الطوایفی بعضی از سلاطین ساسانی را عزل کرده، بجای آنان شاهزادگان ساسانی مساعد با خود را بر سر سلطنت نشانده بودند؛ اما از عهد هرمزد ببعد سردارانی، که افواج دائمی و قابل اعتماد در اختیار خود داشتند، دم از پادشاهی زدند، نخست وهرام چوبین در این میدان پای نهاد، پس آنگاه نوبت به وستهم رسید.

باری در تاریخ طبری چند روایت مختلف ایرانی می‌بینیم، که از روی کمال دقت ضبط شده، و بعضی از صفات خسروپرویز را ذکر می‌کند، که برای تکمیل


  1. تئوفیلاکتوس، کتاب ۴، بند ۸.
  2. طبری، ص ۹۹۵، نلدکه، ص ۲۷۵.