زبان را با خطی که مشتق از الفبای آرامی است مینوشتهاند با قدری تفاوت در اشکال حروف. آثار دینی زردشتیان عهد ساسانی را بلغت پهلوی ساسانی مینوشتهاند، لکن آنچه امروز باقی است، استنساخی است، که بعد از انقراض ساسانیان کردهاند و غلط و اشتباه بسیار در آن راه دارد. بسیاری از حروف الفبای پهلوی را باقسام چند میتوان خواند. از این جهت در قرائت آثار قدیم خوانندگان دچار خطا و تردید شدهاند. بعلاوه خیلی از کلمات حتی از معانی معمول و متداول را با ایده او گرامهای[۱] آرامی مینوشتهاند، یعنی بجای بعضی کلمات در کتابت لغات آرامی مینشاندند، ولی در خواندن فارسی آن را بزبان میراندهاند. فقط بدنبال بعضی از ایده او گرامها بخصوص در افعال مزید مؤخر ایرانی اضافه میکردند.
در ترکستان چین ناحیه تورفان قطعات بسیار از آثار دینی مانویان بدست آمد، که بخط سریانی موسوم به «استرانژلو»،[۲] بدون ایده او گرام و هزوارش، نوشته شده و همه کلمات آن بصورت ایرانی خالص است. آندرآس فورا متوجه شد، که هر دو زبان پهلوی سابق الذکر در این قطعات هست. امانه مولر[۳] که اول کسی است، که ایرانی بودن این متون را ثابت نمود و نخستین تلخیص آنها را منتشر کرد،[۴] و نهزالمان،[۵] که تلخیصات مولر را مجددا بخط عبری طبع نموده و فهرست لغاتی بر آن افزوده،[۶] دو زبان سابق الذکر را درست تشخیص ندادهاند. اختلاف اصلی
- ↑ Ideogrammes
- ↑ Estranghelo
- ↑ F. W. K. Muller
- ↑ بقایای اوراق خطی تورفان، ج ۱. گزارش آکادمی پروس،۱۹۰۴ و ج ۲، رسالات آکادمی پروس،۱۹۰۴. دو صفحه از یک کتاب سرود مانوی (مهرنامگ)، رسالات آکادمی پروس،۱۹۱۳.
- ↑ C. Salemann
- ↑ تتبعات مانوی، ج ۱. رسالات آکادمی سن پترزبورگ،۱۹۰۸ و نیز کتاب دیگر همین مؤلف موسوم به «مانیکائیکا» (Manichaica I. V.) ایضا سنپترزبورگ ۱۹۱۳-۱۹۰۷.