در عهد ساسانیان زبان ادبی مسیحیانی، که از نژاد سامی بودند و در کشور ایران مسکن داشتند، سریانی بود که، منشأ آن شهر ادسا (الرها) است.
مهاجرین یونانی که بفرمان اسکندر و جانشینانش در ممالک ایران اقامت گزیدند، تا مدتی مدید حافظ لغت یونانی محسوب میشدند. پادشاهان اشکانی نسبت بزبان و ادبیات یونانی تعلق خاطری نشان میدادند، که مقداری از آن عمدی و ظاهری و برای رعایت «مد» بود. لقب فیلهلن (یونان دوست)، که میتریدات اول (مهرداد) اختیار کرد، همه اخلافش آن را بکار بردند و بعلاوه صفات یونانی دیگر نیز در مسکوکات خود ذکر میکردند مانند «انرگیتس» (نیکوکار) و «دیخایوس» (عادل). طرز مسکوکات اشکانی در دوره اول سلطنتشان بکلی یونانی بود. ارد اول بعد از آنکه بر کراسوس غالب شد، فرمان داد تا باکشیدس اثر اوریپید را بزبان یونانی نمایش دهند. چند کتیبه از شاهان اشکانی، که بزبان یونانی نوشته شده، هنوز باقی است. رفتهرفته یونانمآبی ترک شد. مخصوصا بعد از قرن اول میلادی، که گوئی عهد تجدید حیات تمدن ایران است، اسلوب سکهها از شیوه یونانی خارج و خط پهلوی در ردیف یونانی، که روز بروز غلطتر و بدتر میشد، نوشته شد. با وجود این استعمال زبان یونانی در بعضی قسمتهای کشور ایران باقی ماند و نخستین شاهنشاهان سلسله ساسانی در ردیف دو نوع زبان پهلوی مذکور، تا مدتی در بعضی کتیبههای خود، زبان و خط یونانی را بکار میبردهاند.