و مرموز، که نام او را ملحق به قصه ورود شطرنج به ایران کردهاند،[۱] همان برزویۀ طبیب است،[۲] که در فصل هشتم از او سخن خواهیم راند. ظاهرا اندرز وزرگمهر در قرن نهم میلادی (دوم هجری) تألیف شده است، ولی نصایحی که از زبان بزرجمهر نقل کرده، قسمتی مأخوذ از مقدمۀ کلیله و دمنه است، که برزویه آن را از کتاب پنچاتنتره[۳] سانسکریت ترجمه نموده، و قسمتی اقتباس از اندرزهای قدیمتر است.[۴]
شرحهای دلپسند از خوشگذرانی و تفریح طبقات عالیه عهد ساسانیان در رسالۀ پهلوی موسوم به خسروی کواذان و ریذگی (خسرو پسر قباد و یک غلام) دیده میشود.[۵] در این باب رجوع نمایید بفصل نهم این کتاب.
قصههای تاریخی مختصر را در آن عهد خیلی میپسندیدهاند. متن بعضی از این رمانها، که از تاریخ ساسانیان حکایت میکند و در آخرین قرن سلطنت این دودمان تألیف یافته، موجود است، ولی نگارش آن از قرون بعد از انقراض ساسانی
- ↑ ماذیگان چترنگ، پایین را ببینید. این حکایت را فردوسی و ثعالبی و دیگران نیز آوردهاند.
- ↑ کریستنسن، بزرگمهر، ج ۸، ص ۸۱ و ما بعد.
- ↑ Pancatautra
- ↑ متن پهلوی اندرزها را جاماسپ اسانا (متون پهلوی، ج ۲؛ بمبئی ۱۹۱۳) بطبع رسانده است؛ پندنامکی وزرگمهر، اندرزی آذربذ مهرسپندان و اندرزی خسروی کواذان را پشوتن سنجانا در گنج شایگان (بمبئی ۱۸۸۵) طبع کرده است، پندنامگی زردشت را فریمان Freiman منتشر کرده است (مجله شرقی وین، ج ۲۰، سال ۱۹۰۶). اندرز اوشنردانا رادبهر در بمبئی به سال ۱۹۳۰ چاپ کرد. در باب ارتباط متون سنجانا با - متنهای چاپ جاماسپ اسانا رک فریمان مجله شرقی وین، مدخل و کریستنسن، Acta Orie ntalia ، ج ۸، ص ۸۱، یادداشت ۳.
- ↑ متن پهلوی شاه خسرو وریدکوی، ترجمه و طبع اونوالا، پاریس ۱۹۲۱.