سختی روز میگزارند؟
آیا باور کردنی است که کسی که رخت بر تن خود برای نگهداری آن تن از سرما ندارد در خانهاش خوردنی و دیگر دربایستهای زندگانی به اندازه کفایت بوده باشد؟!
این کالیاس که توانگرترین همه آتنیان میباشد تاکنون هرگز دستگیری از او یا از زن و فرزندان او در برابر فشار نداری و بیچیزی نکرده با آنکه پسر عموی او میباشد و همیشه او این را به کارها واداشته و همیشه سود به این رسانیده است.
کالیاس دید قاضیان از این خطابه تکانی خوردند و بر او خشمناک شدند ناگزیر گردیده آریستیدیس را به محکمه خواست و از او خواستار گردید که آنچه را از روی راستی میداند گواهی دهد. در این باره که بارها کالیاس برای او هدیههایی فرستاده ولی او نپذیرفته و لابههای او را رد کرده و چنین گفته مرا بهتر است بیچیز باشم و به بیچیزی خود بنازم بدانسان که تو کالیاس به توانگری خود مینازی. زیرا توانگران بسیارند و برخی از ایشان توانگری را در جای خود به کار برده و برخی این نمیتوانند. ولی کسی که بیچیزی را با پیشانی باز بپذیرد و آن را مایه سرافرازی خود بشمارد پاک کمیاب است بیخبران چون بیخبری به دلخواه خود نپذیرفته همیشه پژمرده میباشند.
آریستیدیس به همین سان گواهی داد مردم چون گفتههای او را شنیدند همگی آرزو کردند ای کاش همچون آریستیدیس بیچیز بودند و هم چون کالیاس توانگر نبودند.
این شرحی است که آیسخینس[۱] شاگرد سقراط مینویسد. افلاطون میگوید:
در میان همه کسانی که از شهر آتن برخاستهاند آریستیدیس تنها کسی است که در خور شناختن میباشد، زیرا ثمیستوکلیس و کیمون و پریکلیس شهر را با بناها و گنجینهها و دیگر اینگونه چیزهای بیارج پر ساختند و این تنها آریستیدیس بود که بر مردم شهر راه زندگانی دادگرانه را یاد داد.
او پاکدلی خود را بیش از همه در زمینه پیشامد ثمیستوکلیس نشان داد. زیرا ثمیستوکلیس که همیشه با آریستیدیس دشمنی نموده کارهای او را ناانجام میگذاشت و به این بسنده نکرده باعث بیرون راندن او از شهر گردید چون روزگار برگشته مانند همان پیشامد برای خود ثمیستوکلیس روی داد، سپس هم مردم شهر او را به خیانت متهم ساختند.
- ↑ Aeshcines