بلکه مقصود او از این دخالت و پیغام راه برای خود باز کردن است که بار دیگر به شهر برگردد و غرض او از نکوهش توده جز آن نیست که کسانی را به هواداری و دوستی خود وادار سازد.
ولی چون این سخنان فرونیخوس پذیرفته نشد او بیم آن کرد که به دشمنی الکبیادیس معروف شود و برای چارهجویی در نهانی خبر به استیوخوس[۱] فرمانده کشتیهای دشمن داد که الکبیادیس رفتار دو رویه پیش گرفته و درخواست نمود که او را دستگیر گرداند بیآنکه بداند که آن دو تن با یکدیگر ارتباطهایی دارند.
زیرا استویوخوس که همیشه رضایت تیسافرنیس را میجست و پایگاه الکبیادیس را در نزد او میشناخت ناگزیر پاس او را میداشت و از این جهت همه پیام فرونیخوس به او بازگفت . الکبیادیس فرستادگانی به ساموس فرستاده خیانت فرونیخوس را بازنمود و چگونگی را به آنان خبر داد.
بدینسان همه سرکردگان به دشمنی فرنیخوس برخاستند و او کار را سخت دیده ناگزیر گردید که چاره بد را با بدتر کند و برای رهایی از آن حال بیمناک به یک کار بیمناکتر و بدتری برخیزد و آن این بود که دوباره کس نزد استویوخوس فرستاده درباره بیرون دادن راز بر او نکوهش نمود، سپس وعده به او داد که چون جنگ درگیرد آتنیان و کشتیهای آنان را به دست ایرانیان بسپارد. ولی از این پیشنهاد او هیچگونه آسیبی به آتنیان نرسید. زیرا استویوخوس بار دیگر همگی سخن و پیام او را با الکبیادیس در میان گذاشت چیزی که هست این بار فرونیخوس پیشدستی کرده چون میدانست که الکبیادیس دوباره خبر را به آتنیان خواهند نوشت خود او پیش افتاده به آتنیان چنین خبری داد که دشمن آماده جنگ گردیده میخواهد حمله ناگهانی بیاورند.
بدینسان آنان را واداشت که به کشتیها درآمده آماده پیکار ایستادند. در این هنگام بود که نامههایی از الکبیادیس رسید که راز فرونیخوس را بیرون داده به آنان یادآوری کرده بود که به هنگام جنگ از وی ایمنی نداشته رشته احتیاط را از دست نهند.
آتنیان این بار به سخن او نگرویده چنین پنداشتند که الکبیادیس به فریب آنان میکوشد چه با آنکه از آهنگ و آمادگی دشمن از پیش خبر داشت تنها بدخواهی فرونیخوس را به
- ↑ Astyochus