انبوهی را از آنان شکست و چون میندارس و فارنابازوس به یاری اینان شتافتند الکبیادیس ایشان را هم بشکست.
مینداروس دلیرانه کوشید و در آنجا کشته گردید، ولی فارنابازوس گریخته جان به در برد.
آتنیان انبوهی از دشمنان خود را کشته و مالهای تاراجی بیاندازه به دست آوردند و همه کشتیهای آنان را برگرفتند.
همچنین شهر کوزیکوس را که فارنابازوس رها کرده بود به دست آوردند و سربازخانهای که پلوپونیسیان در آنجا داشتند ویرانه نمودند. در نتیجهی این کار ایشان نه تنها هلسپونت را از آن خود ساختند بلکه بازمانده نیروی لاکیدومنیان را از دریا بیرون رانده سراسر دریا را در زیردست خود داشتند. همچنین پارهنامههایی که به ایفوران نوشته شده بود پیدا کردند که در آنجا خبر آخرین شکست را داده و از روی شیوه کوتاهنویسی که داشتند چگونگی دوستان شرح دادهاند:
امیدهای ما همه از میان رفته مینداروس کشته شده سپاهیان همه گرسنهاند، ما نمیدانیم چه بکنیم.
سپاهیانی که در این جنگ با الکبیادیس بودند در سایه آن فیروزی چندان گردنفرازی مینمودند و خود را برتر میداشتند که خود را دسته شکستناپذیر شمرده از درآمیختن با سپاهیان دیگری که گاهی دچار شکست شده بودند عار مینمودند.
زیرا اندکی پیش از آن بود که ثراسولوس[۱] جنگی در نزدیکی ایفیسوس کرده شکست خورده و مردم ایفیسوس یادگار فیروزی برپا کرده و زبان به ریشخند آتنیان باز نموده بودند.
این بود سپاهیان الکبیادیس هم نکوهش آنان نموده و درآمیختن با آنان و در یکجا ورزش کردن را ننگ میشماردند، بلکه با آنان در یک لشکرگاه نشیمن نمیگرفتند. لیکن پس از دیری چنین رخ داد که چون سپاهیان ثراسولوس در ابودوس به ویرانی و زیانکاری پرداخته بودند ناگهان فارنابازوس با زور و نیروی بزرگی از پیاده و سواره بر آنان تاخته در این هنگام الکبیادیس با سپاه خود به یاری آنان شتافت و دو دسته دست یکی کرده دشمن را شکست دادند و از دنبال آنان رفته کشتار نمودند تا هنگامی که شب فرارسید.
در این هنگامه بود که سپاهیان الکبیادیس با لشکریان ثراسولوس به هم درآمیختند و با هم
- ↑ Thrasyllus