میپنداشتند و همینکه یک کاری انجام نمییافت علت آن را مسامحهکاری دانسته زبان به گله باز میداشتند و هیچ نمیگفتند. شاید نتوانسته. در آتن همهروزه انتظار داشتند که مژده گشادن خیوس و دیگر شهرها برسد و از این که تأخیری در رسیدن چنان مژده میدیدند روز به روز ناشکیبایی بیشتر مینمودند و بر بدگمانی میافزودند و اندیشه نمیکردند که برای این کارها تا چه اندازه پول دربایست است.
کسی که پول به دشمنان او یک پادشاه توانگر و توانا میرسانند و خود بایستی همیشه در فشار بیپولی باشد و پیاپی لشکر را سرخود رها نموده برای تدارک پول به اینجا و آنجا برود چه دشوار بود کار چنین کسی.
آخرین دستاویز که برای تهمت الکبیادیس به دست دشمنان او افتاد از همین راه بود زیرا لوساندیر[۱] که از لاکیدومون به سرداری کشتیهای لاکیدومونی فرستاده بودند کورش[۲] پول گزافی به او میرسانید و این بود که به کارگر کشتی که پیش از آن روزانه سه ابولوس میپرداختند این هنگام روزانه چهار ابولوس پرداختند.
در حالی که الکبیادیس به کارگران خود سه ابولوس را نیز نمیتوانست به آسانی برساند و برای این کار ناگزیر بود که به کاریا[۳] رفته پول فراهم گرداند.
از این جهت نگاهداری کشتیها را در نبودن خود به آنتیوخ[۴] واگذاشت و او مردی آزموده در جنگ دریایی بود، ولی همیشه بیباکی مینمود و از این جهت الکبیادیس به او سپرد که به جنگ برنخیزد و اگر هم دشمن جنگ خواست او ایستادگی نماید ولی آنتیوخ برخلاف این سپارش سبکی را تا آنجا رسانید که تنها خود را با یک کشتی دیگر آماده کرده روانه ایفیسوس گردید، در آنجایی که کشتیهای دشمن درنگ داشت و چون بر سر کشتیهای آنان رسید آشکارا جنگ خواست.
لوساندیر نخست چند کشتی را جدا کرده فرستاد که او را دنبال کنند. ولی چون دید کشتیهای دیگر آتن به یاریاش آمدند او نیز همگی کشتیهای خود را به کار انداخت و بدینسان فیروزی بزرگی یافت.