کسی را با این آراستگیها یاد میکند ستایشها از او مینگارد و در همه جا نامش را به نیکی میبرد و اگر کسی را مخالف این خویها یاد کرد نکوهش از او دریغ نمیسازد. این نکته را خوب نوشتهاند که پلوتارخ در این تألیف خود به یک مرد آموزگار اخلاق بیشتر شبیه است تا به یک مؤلف تاریخنگار. چنین حالی در هر تاریخنگاری دلیل پرارجی و سودمندی کتاب اوست و خوانندگان گذشته از آگاهیهای تاریخی درسهای اخلاقی از آن کتاب میآموزند.
۲ - پلوتارخ با آنکه یونانی است تعصب نژادی از خود نمینماید و فرقی میانه مردم خود و دیگران نمیگذارد.
چنانکه در بسیار جاها که سخن از رفتار و کردار ایرانیان و پادشاهان ایرانی رفته از نیک و بد چنانکه بوده سخن رانده و چه بسا که در سنجیدن رفتار یونانیان با ایرانیان از روی انصاف هواداری از ایرانیان کرده و نکوهش بر یونانیان دریغ نساخته.
۳ - شیوه نگارش پلوتارخ بسیار ساده و روشن است و هیچگاه پی عبارتپردازیهای بیجا نرفته و مطلب را به لفافه تشبیه و کنایه نمیپیچید.
اینها نیکیهایی است که ما از پلوتارخ و کتاب او سراغ داریم و آنچه برگزیدگی این کتاب را مدلل میسازد این است که آن را به همه زبانهای معروف اروپا ترجمه کرده شرحهایی نیز بر آن نوشتهاند و امروز کمتر تاریخنگاری یا هر مؤلف دیگریست که در گفتگو از مردمان باستان استفاده از این کتاب ننماید. بلکه در بسیار جایها یگانه مستند تاریخنگاران این تألیف است و بس.
در زبان انگلیسی چندین ترجمه از کتاب پلوتارخ هست که هر یکی چندین بار چاپ شده.
در زبان فرانسه آن را در بیست جلد چاپ کرده شرحهای بسیار سودمندی بر آن افزودهاند.
پلوتارخ گذشته از پرمایگی خود و اینکه وسایل بسیاری برای فراهم کردن آگاهیها در دست داشت یک رشته کتابهای تاریخی مهمی نیز در دست او بوده که امروز در دست ما نیست.
چنانکه نامهای آن تاریخنگاران را در کتاب خود بارها میبرد.