برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۱۷۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

گفته‌اند: کلیومنیس[۱] که یک خطیب جوانی بود بر او ایراد گرفت که چگونه برخلاف کار ثمیستوکلیس که دیوارها را برپا کرده می‌کوشد یا سخن می‌راند؟ ثرامنیس در پاسخ گفت:

ای جوان من هرگز کاری برخلاف ثمیستوکلیس نمی‌کنم زیرا او این دیوارها را برپا کرده برای آسودگی و شهریان و ما اکنون آنها را برمی‌اندازیم برای آسودگی شهریان. اگر یک شهری را دیوار آسوده و نیکبخت می‌گردانید بایستی اسپارت ناآسوده‌ترین جای باشد. زیرا هیچ دیواری ندارد.

لوساندیر همین‌که کشتیها را به جز از دوازده کشتی به دست آورد و نیز دیوارها را بگرفت و این کار در روز شانزدهم ماه مونوخیون[۲] بود (روزی که یونانیان فیروزی سالامین را در آن یافته بودند) از آن سپس به کار تغییر دادن حکمرانی پرداخت.

ولی چون مردم از این کار خرسند نبودند ایستادگی نشان می‌دادند.

لوساندیر کسی به شهر فرستاده اعلام کرد که شهریان پیمان را شکسته‌اند، زیرا روزهایی را که بایستی دیوارها را براندازند گذشته و هنوز آنها برانداخته نشده است. پس او خواهد توانست ترتیب دیگری پیش بگیرد. کسانی آورده‌اند که در شورای همدستان یونانی چنین گفتگویی پیشامد که آتنیان را برده گرفته بفروشند.

نیز در همین شوری بود که ایریانثوس[۳] از مردم ثبیس رأی داد که شهر را ویرانه ساخته چراگاه گوسفندان گردانند.

لیکن پس از دیری در بزمی که سرکردگان در آنجا بودند مردی از فوکیس شعرهای ایوروپیدیس[۴] را درباره ایلکترا[۵] می‌خواند که از جمله می‌گوید:

ای ایلکترا فرزند آگاممنون من به خانه ویرانه تو آمدم

همگی سرکردگان را دل به جنبش آمد و خود ناروا دانستند که شهری را که آن همه شهرت یافته و آن چنان کسان سرفرازی را بیرون داده ویرانه گردانند و براندازند.

و چون آتنیان سر به شرطها فرودآوردند لوساندیر کس فرستاده زنان نی‌زنی را از بیرون شهر بخواند و نیز آنانی را که به لشکرگاه بودند بخواند و دیوارها را فرودآورد.

و نیز به آواز نی کشتی را بسوزانید، همدستان یونانی بساکهای گل بر سر گزارده به همدیگر


  1. Cleomenes
  2. Mynuchion
  3. Erianthus
  4. Euripides
  5. Electra