برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۱۸۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

به پسری خود پذیرفت و این یا به جهت خواهش و لابه خود آن پسر یا در نتیجه خواهش دوستان وی بود به‌هرحال در نزد گروه انبوهی اقرار به پسری او کرده و از آنان خواستار گردید که به این اعتراف شهادت در نزد لاکیدومنیان بدهند و این به گفته بمرد.

آن کسان گواهی خود را به سود لئونتوخیدیس بگزاردند و اگیسیلاوس اگرچه از یک‌سوی خود او نیک‌نامی فراوان داشت پشتیبانی لوساندیر در مایه دیگری بر پیشرفت کار او بود لیکن از سوی دیگر دیوپتیس[۱] که مردی آزموده در کار وحی خدایان بود وحیی از خدایان مدعی شده چنین می‌گفت که اگیسیلاوس که مردی لنگ می‌باشد خدایان پادشاهی او را نمی‌پسندند. لیکن لوساندیر سخن او را رد کرده می‌گفت:

دیوپتیس در وحی تغییری داده. زیرا هرگز خدایان بددل نخواهند بود که یک لنگی بر لاکیدومونیان پادشاهی کند. ولی اگر کسانی که تبار درستی ندارند بر پسران هرکولیس فرمانروا باشند هرآینه خود فرمانروایی لنگ و بی‌پا خواهد گردید.

با این سخن دلنشین و با نیرویی که داشت سرانجام پادشاهی را از آن اگیسیلاوس گردانیده قصد خود را پیش برد.

پس از آن بی‌درنگ اگیسیلاوس را واداشت که سپاهی برای فرستادن به آسیا بیاراید و به او پندها می‌دادند که اگر لشکر بر آسیا ببرد و بر ایرانیان دست یافته و پادشاهی آنان را برانداخته شهرت و نام بی‌اندازه‌ای درست خواهد کرد.

نیز او نامه‌ها به دوستان خود در آسیا نوشته آنان را واداشت که اگیسیلاوس را برای خود سردار خواهش کنند تا زیردست او با آسیاییان جنگ نمایند و آنان این پیشنهاد را پذیرفته، نماینده به اسپارت فرستادند و اگیسیلاوس را برای خود سردار خواستند.

این خود نیکی دیگری از لوساندیر درباره اگیسیلاوس بود که کمتر از نیکی نخستین ارج نداشت. ولی پادشاهان با خودخواهی و گردن‌فرازی که در نهاد خود دارند و بایستی هم داشته باشند این برنمی‌تابند که کسانی در شهرت و نیکی همپایه ایشان باشند و این است که از نیکیهای این کسان هم چشم پوشیده حسودانه آنان را برمی‌اندازند.

اگیسیلاوس لوساندیر را یکی از سی تن کسانی گرفت که برای شور و رأی برگزیده و قصد آن را داشت که آنان دوستان و همنشینان او باشند.


  1. Diopithes