شاید کسانی بگویند: اگر این درست نیست که یونانیان در دلیری بسیار برتر از ایرانیان بودند پس علت شکست دولت بزرگی همچون دولت هخامنشی در برابر یکمشت یونانی چیست؟
میگوییم: این شکست علتهای بسیار داشته که ما فهرستوار میشماریم و به تفصیل آنها نمیپردازیم:
نخستین علت این کار «آیین حکمرانی» دو کشور را باید شمرد به این معنی که مردم یونان آزاد میزیستند و رشته حکمرانی بیشتر در دست خود مردم بود و بههرحال زندگانی از روی قانون میکردند.
ولی ایرانیان اسیر استبداد یک پادشاهی بودند و این خود علت مهمی برای فیروزی یونان و زبونی ایران بوده.
زیرا یونانیان به دلخواه جنگیده و مقصد مهمی را در دل خود جا داده در راه آن جانفشانی مینمودند.
و نیز هر کسی از ایشان امیدوار بود که اگر در سایه جانفشانیها شهرتی نزد مردم مییافت.
به جایگاه والایی خواهد رسید و شاید یک روز بیاید که در نتیجه این جانفشانیها رشته حکمرانی یا سرداری یونان را در دست بگیرد.
ولی سپاهی ایرانی بیشتر از بیم جان میجنگید و برای جانفشانیهای خود کمتر امید نتیجه در دل میپرورید.
علت دوم:
یونانیان خود را ستمدیده میشماردند و به نام جلوگیری از ستم میجنگیدند ولی ایرانیان چنین حالی را نداشتند بلکه شاید بسیاری از اینان آن لشکرکشی را خود ستمگری و مردم آزاری شمرده بیزاری از کار پادشاه خود میجستند.
بههرحال گمان بیشتر بر این بود که ایران نتیجه از آن لشکرکشی برندارد و اگر هم امروز چیره گردیده دست در کارهای یونان دراندازد پس از اندکی ناگزیر از بر کناری خواهد بود.
پیداست که این اندیشهها چه اثری در دلهای ایرانیان داشت.