و چون به نزدیک کورونیا[۱] رسید جایی بود که دشمن از دور دیده میشد و این بود که به صفآرایی برخاسته دست چپ را به مردم ارخومنیا[۲] سپرده خود او دست راست برداشت.
از آن سوی مردم ثبیس خودشان دست راست را گرفته دست چپ را برای مردم آرگوس واگذاردند.
گزنفون که در این جنگ حاضر بوده و در پهلوی اگیسیلاوس جنگ میکرده چنین میگوید که جنگی به آن سختی هرگز ندیده آغازهای آن چندان سخت نبوده زیرا مردم ثبیس ارخومنیان را به آسانی از جلو برداشتند.
از آن سوی همان کار را اگیسیلاوس با مردم آرکوس کرده آنان را به آسانی از جلو برداشت. لیکن چون هر دوسوی شکست دست چپ خود را شنیدند ناگزیر شدند که برای حمایت از آنها کوششی سخت بکنند. اگر اگیسیلاوس خود را نگهداری توانسته از جلو حمله نمیبرد بلکه از پهلو یا از پشت سر حمله میبرد بیشک فیروزی از آن او بود. ولی چون خشمناک گردیده و جنگ حال او به هم زده بود نگران فرصت نتوانست، پس سپاه خود را به یکبار بر روی دشمن راند و چنین میپنداشت که از ایشان ایستادگی نخواهد دید. ولی سپاهیان ثبیس در دلاوری پای کمتر از او نداشتند و این بود که جنگ بسیار سخت گردید. به ویژه در پیرامون خود اگیسیلاوس که آن پنجاه تن پاسبانان تازهرسیده او ایستادگی بیاندازه نمودند و جان او را از خطر رهانید و با آنکه اینان جانفشانی بسیار کردند باز اگیسیلاوس زخمهای بسیاری برداشت و با همه زرهی که بر تن داشت شمشیرها و نیزهها و تیرها به تن او رسید. پاسبانان گرد او حلقه زده و چون دشمن فشار میآورد کشتار دریغ نمیساختند. ولی از ایشان هم بسیاری کشته گردید و پس از همه پافشاری سرانجام چون دیدند نخواهند توانست صفهای ثبیسیان را بشکافند اینان صفهای خود را باز کرده راه به دشمن دادند.
ثبیسیان به این کار میخندیدند و چون از میان دشمن بگذشتند یقین داشتند که فیروزی از آن ایشان گردیده و این بود که احتیاط را کنار نهاده به بیپروایی برخاستند و در همین حال بود که اسپارتیان دوباره بر سر آنان تاختند. چیزی که هست آنان هم خود را نباخته و روی به گریز ننهادند و بدان حال روی به سوی هلیکون[۳] نهاده مغرورانه میگفتند که برخلاف دستههای دیگر سپاه ما روی بگریز ننهادهایم.